خطرنگار

خطرنگار

خطرنگار khatarnegar
خطرنگار

خطرنگار

خطرنگار khatarnegar

وقتی به لوتار ماتئوس حتی یک پسته ندادند


  وقتی به لوتار ماتئوس حتی یک پسته ندادند ولی 100000 یورو دادند!

مسئولان و تهیه‌کننده برنامه ورزشی که قرار است میزبان ماتئوس باشد، برای برقراری ارتباط با کاپیتان سابق تیم ملی آلمان و بایرن مونیخ پای میز مذاکره با شخصی نشسته‌اند که‌ پیش از جام جهانی 2006 آلمان، رویدادهای تلخی را برای یکی از لژیونرهای مشهور آن سال‌های فوتبال ایران رقم زد که آوازه زیادی در بوندس لیگا داشت و با طرح یک ادعا، تبدیل به تیتر یک بیشتر رسانه‌های آلمانی و ایرانی شد.


حضور لوتار ماتئوس در ایران یک حاشیه مهم داشت و آن ‌حضور مدیر برنامه‌های او در ایران بود. سمیرا سمیعی، دختر پرفسور حسین سمیعی که به اشتباه خیلی‌ها تصور می‌کنند فرزند پرفسور مشهور، مجید سمیعی است، تنها ایجنت زن فوتبال آلمان است که در کنار 140 ایجنت مرد فعالیت می‌کند.

به گزارش «تابناک»، کمتر از یکصد روز تا جام‌جهانی فرصت باقی‌ است و شبکه دو به کمک سری جدید برنامه ورزش از نگاه دو‌، می‌خواهد تا آغاز جام‌جهانی، فضای تلویزیون را حسابی فوتبالی کند.

بنا بر این گزارش، لوتا ماتئوس، کاپیتان تیم ملی آلمان که سابقه حضور در پنج دوره جام‌جهانی را دارد و در جام‌جهانی فرانسه هم مقابل تیم ملی ما بازی کرده و به واسطه هم‌بازی بودن با دایی، ارتباط نزدیک‌تری با فوتبال ایران دارد، مهمان پایان هفته تلویزیون بود. این روزها از این برنامه اخبار بیشتری نیز به گوش می‌رسد و صحبت از حضور زیدان و حسن صالح حمیدزیچ و چند ستاره دیگر هم در تلویزیون ایران است.

وقتی به لوتار ماتئوس  حتی یک پسته ندادند ولی 100000 یورو دادند!
اما پشت پرده هماهنگی حضور این ستاره‌ها در تلویزیون ایران یک زن ایرانی است که بر خلاف آلمان در ایران چندان محبوبیتی ندارد؛ سمیرا سمیعی‌ که تا پیش از حضور به همراه ماتئوس در ایران در مطبوعات ایران با نام «س.س» از او یاد می‌شد. دختر پرفسور حسین سمیعی که در ایران به اشتباه او را‌ فرزند پرفسور مجید سمیعی می‌‌دانند، تنها ایجنت زن فوتبال المان است که با ستاره‌های بزرگی چون آندریاس برمه و پرمرته ساکر همکاری می‌کند.
 
ادامه مطلب ...

سمیرا سمیعی:دایی به خاطر من و پدرم به شبکه دو آمد



پسرم 4 ساله است، با شوهر آلمانی‌ام خوشبختم

 

سمیرا سمیعی: ماجرای من و مهدوی‌کیا تمام شد

 

علی دایی برای من مثل برادر است

 

دایی پیراهنش را به پسرم داد



90/ سمیرا سمیعی: ماجرای من و مهدوی کیا 8 سال پیش تمام شد

سمیرا سمیعی را اگرچه جامعه ایرانی و فوتبال ایران با یک موضوع جنجالی و پرونده خبرساز او و مهدی مهدوی‌کیا می‌شناسد اما فوتبال آلمان تصویر دیگری از این «خانم» دارد.

رضا عباسی
سمیرا سمیعی را اگرچه جامعه ایرانی و فوتبال ایران با یک موضوع جنجالی و پرونده خبرساز او و مهدی مهدوی‌کیا می‌شناسد اما فوتبال آلمان تصویر دیگری از این «خانم» دارد. او تنها مدیر زن نقل و انتقالات فوتبال آلمان است در کنار 140 ایجنت مرد. گزارش مجله‌های آلمانی از او برخلاف اینجا، نه از حاشیه و شایعه که از متن فعالیت‌های اوست. از این که او در فوتبال آلمان چه فعالیت‌های جالبی می‌کند. آخرینش، نشست تلویزیونی او در شبکه SWR به همراه (تئوزوانسیگا) رئیس پیشین فدراسیون فوتبال بود. نام سمیرا سمیعی اما این بار با خبر یک «حضور» جالب توجه در فوتبال ایران دوباره زنده شد. خبر حضور لوتار ماتیوس. او از روابط حسنه‌اش با این ستاره نامدار فوتبال آلمان بهره برد و ماتیوس را به تهران کشاند. هر چند تشریفات این حضور و آنچه در سفر کوتاه و فشرده کاپیتان «آلمان قهرمان» در ایران گذشت رضایت سمیرا را جلب نکرد. برنامه او دقیق‌تر، زیباتر و پربارتر از آن چیزی بود که در این دو روز اجرا شد. سمیرا که اصرار دارد بگوید دختر پروفسور حسین سمیعی است و نه آنچه به خطا نوشته‌اند مجید سمیعی، به شدت حواس جمع است و آشنا به ژورنالیسم. او در مورد تک‌تک کلماتی که می‌گوید و تک‌تک واژگانی که از قول او منتشر می‌شود حساس است. همین آگاهی بود که اجازه نداد ما از زیر زبانش رقم دقیق قرارداد ماتیوس برای حضور در ایران را بیرون بکشیم. او هر بار با خوشرویی تکرار می‌کرد: «من به قرارداد متعهدم» سمیرا البته از سئوالات حاشیه‌ای و آنچه به حوزه خصوصی زندگی‌اش مربوط می‌شد هم گریزان بود. هر چند در میان حرف‌هایش گفت که از داستان او و مهدی بیش از 8 سال است که می‌گذرد و او آن پرونده جنجالی را فراموش کرده است. او حالا در کنار همسر آلمانی‌اش خوشبخت است و البته در کنار فوتبال به پرورش پسر کوچکش می‌پردازد. پسری که گرچه‌ نامش را به ما نمی‌گوید اما می‌گوید که هفته بعد، 4 ساله خواهد شد. حرف‌های سمیرا سمیعی، این زن فعال، خوشرو، زرنگ، حرفه‌ای و البته به شدت فوتبالی را بخوانید. کسی که در میان حرف‌هایش با «عشق» از ایران حرف می‌زند.
90: سئوال مهم را همین اول می‌پرسم. لوتار ماتیوس چقدر گرفت تا راضی شدبه تهران بیاید؟
من با تلویزیون ایران و تهیه‌کننده برنامه شبکه دو قرارداد دارم و باید به آن متعهد باشم. بر اساس آن قرارداد، من به عنوان مدیر برنامه‌های ماتیوس اجازه افشای جزئیات قرارداد و از جمله مبلغ آن را ندارم.
90: یعنی حدودش را هم نمی‌توان گفت. شاید بدانید که حرف و حدیث در مورد مبلغ دریافتی ماتیوس زیاد است.
اجازه بدهید من به قانون عمل کنم و به تعهداتم پای‌بند باشم. فقط این را می‌توانید بنویسید که من به عنوان مدیر برنامه‌های ماتیوس یک ریال هم نگرفتم.
90: یعنی هیچی؟
واقعا هیچی.
90: از یک مدیر برنامه حرفه‌ای بعید است!
بله. حق دارید. اما من به خاطر ایران و به خاطر پدرم، پروفسور سمیعی هیچ مبلغی دریافت نکردم. این را هم بگویم که آقای اکبری تهیه‌کننده برنامه از بیماران پدرم هستند و به همین دلیل پیشنهاد دعوت از ماتیوس به تهران را پذیرفتم.
90: اگر قرار بود پولی بگیرید درصدتان چقدر می‌شد؟
به هر حال من تنها ایجنت زن در فوتبال آلمان هستم و از مبالغ حرفه‌ای این کار آگاهم. بر اساس توافق طرفین یک قرارداد، 5 تا 20 درصد به مدیر برنامه تعلق می‌گیرد.
90: یعنی ماتیوس هم درصدی به شما نداده؟
او که یکی از ستاره‌های فوتبال آلمان است سال‌ها من و خانواده‌ام را می‌شناسد. به عنوان دختر یک خانواده پولدار ایرانی فکر کنم خیلی «چیپ» بود که از ماتیوس در اولین دعوتش به ایران پول طلب می‌کردم. ماتیوس چه فکری پیش خودش می‌کرد! به هر حال این از نظر من یک (از پدرش می‌پرسد) لطف بود. یک گام مثبت برای کشورم.
90: خب اگر قرار نبود لطف کنید از این قرارداد چقدر گیرتان می‌آمد؟
برایتان از آلمان مثال می‌زنم. اگر این کار را آنجا انجام می‌دادم حداقل 5 هزار یورو می‌گرفتم.اما گفتم که به خاطر ایران و به خاطر پروفسور سمیعی هیچ چشمداشتی نداشتم.
90: حالا چه شد که بحث حضور ماتیوس در تهران مطرح شد؟
شنیدم که از مدت‌ها پیش آقای اکبری اقدام کرده بود اما موفق نشده بود. البته این را فقط شنیده‌ام و نمی‌توانم با تاکید بگویم. به هر حال بعد از آن، این موضوع را با پدرم مطرح کرده بود و ایشان هم که می‌دانست من با ماتیوس قرارداد دارم از من خواست. من هم این موضوع را با لوتار در میان گذاشتم.
90: راحت راضی شد؟
شاید اگر بگویم بخندید.
90: بگویید قول می‌دهم نخندم.
من مدیر برنامه‌های چند ستاره بزرگ در آلمان هستم از جمله ماتیوس و برمه و پرمرته ساکر و...
وقتی به آنهاحضور در یک کشور دیگر را پیشنهاد می‌دهیم هزار و یک سئوال می‌پرسند. اما وقتی موضوع حضور در تهران را به لوتار پیشنهاد دادم با توجه به اعتمادی که به من و خانواده‌ام داشت خیلی سریع «اوکی» داد. خیلی سریع. تنها یک سئوال پرسید.
90: چه سوالی؟
گفت این برنامه ورزشی است؟ که گفتم آره.
البته گفتم که این برنامه ورزشی را نمی‌شناسم و اصلا آن را ندیده‌ام. اما با صداقت می‌گویم که حداکثر 5/4 ساعت بعد، به من جواب مثبت داد.
90: شناختی از ایران داشت؟
از طرف من شناخت پیدا کرده بود. من درباره ایران به او خیلی توضیح داده بودم. به او پسته ایران داده بودم، قاب خاتم کاری داده بودم. در مورد شمال و اصفهان برایش تعریف کرده بودم.
90: پس آنجایی که برج میلاد و آزادی را نشان می‌داد ثمره تلاش‌های شما بود؟!
(می‌خندد) بله. من حتی کلمات فارسی به او یاد داده‌ام مثل عید مبارک، سلام، ممنون.
90: یاد گرفته بود؟
آره. کاملا.
90: برنامه حضورتان در تهران چه بود؟
ما ساعت 35/17 چهارشنبه از فرانکفورت به تهران پرواز کردیم. 50/24 به وقت تهران رسیدیم که آقای استیلی از ما استقبال کرد. البته از طرف برنامه هم چند نفری آمده بودند. 5شنبه هم از ساعت 22 تا 3 بامداد هم که در استودیو بودیم.
90: از صبح پنجشنبه تا زمان شروع برنامه دیداری، قرار ملاقاتی نداشتید؟
نمی‌دانم باید بگویم یا نه. اما پنجشنبه بعدازظهر در هتل با آقای کفاشیان ملاقات کردیم. البته دیداری رسمی نبود و جنبه آشنایی آقای کفاشیان با ماتیوس را داشت. البته رئیس فدراسیون خیلی ناراحت بود که زمان بیشتری برای این ملاقات وجود نداشت. ایشان گفت پنجشنبه روز خانواده است. (می‌خندد)
90: جلسه سه نفره بود؟
بله. آقای کفاشیان خیلی خوب انگلیسی حرف می‌زد و من هم به آلمانی ترجمه می‌کردم. البته او گفت که این دیدار را قبول ندارد و باید دفعه بعد ماتیوس به فدراسیون دعوت شود و با مربی تیم ملی هم دیدار کند.
90: با کارلوس کی‌روش؟
بله. آقای کفاشیان گفت. ایشان اطلاعاتی هم در مورد فوتبال ایران به ماتیوس داد.
90: نشست چقدر طول کشید؟
حدود نیم ساعت تا 40 دقیقه. البته ناگهانی و یک دفعه شد. گفتم که رسمی نبود، دوستانه بود!
90: درباره کمک ماتیوس به تیم ملی ایران صحبتی شد؟
اصلا. آقای کفاشیان گفت 70 درصد تمرکز کی‌روش روی بازی با نیجریه است.
90: ماتیوس چه گفت؟
او هم گفت باید بازی‌های تدارکاتی با تیم‌هایی مثل هلند و فرانسه داشته باشید و هر چقدر حریفانتان سخت‌تر باشند به سودتان خواهد بود.
90: برخورد کفاشیان چطور بود؟
ایشان خیلی راحت و شاد بود. از کار من به عنوان یک زن ایرانی در آلمان هم ابراز خوشحالی کرد. در مورد تیم ملی زنان و فوتبال زنان ایران هم با من حرف زد.
90: در این دو روز چه کادوهایی به ماتیوس دادند؟
راستش را بگویم جای خجالت است. ما ایرانی‌ها به مهمان‌نوازی معروف هستیم. اما به ماتیوس یک پسته ندادند، یک خاتم‌کاری ندادند و حتی یک صنایع دستی ایرانی ندادند. فقط یک کتاب ایران‌شناسی به دو زبان ایرانی – آلمانی به او دادند که آنقدر سنگین بود که لوتار به من گفت: «تو که فرداشب به آلمان می‌آیی برایم بیاور» به هر حال مدیران تلویزیون ایران نه به ماتیوس و نه به من یک کادو هم ندادند. فقط یک شاخه گل در فرودگاه به من دادند! به هر حال به عنوان یک ایرانی حس می‌کنم کارشان زشت بود.
90: چرا ماتیوس بیشتر در تهران نماند؟
خودش گفت اگر می‌دانست در تهران این قدر خوش می‌گذرد بیشتر می‌ماند اما چون شنبه در تلویزیون اسکای یک بازی از بوندس‌لیگا را کارشناسی می‌کند نمی‌توانست بیشتر بماند.
90: با علی دایی هم ملاقات داشتید‍؟
شاید ندانید. علی برای من مثل برادر است. او را از ده سالگی می‌شناسم. ایشان با پدرم خیلی خیلی خیلی دوست است. در ضیافت ناهار پنجشنبه دیدار کوتاهی با هم داشتیم که همانجا به او پیشنهاد شد در برنامه پنجشنبه شب شبکه دو حضور یابد. او دوست نداشت به برنامه برود و من نمی‌دانم چه مشکلی با آنها داشت اما در جمع و به همه گفت: «به خاطر پروفسور سمیعی و سمیرا به این برنامه می‌روم.» به ماتیوس هم این را گفت.
90: خیلی‌ها انتظار داشتند مهدی مهدوی‌کیا که بیش از ده سال در فوتبال آلمان بوده هم در این مراسم باشد اما نبود.
من دلیلش را نمی‌دانم. موضوع من و مهدی 8 سال پیش تمام شده است. ما با هم به صورت قانونی ازدواج کردیم و قانونی هم جدا شدیم. من به دادگاه قول داده‌ام که در مورد این موضوع زیاد حرفی نزنم. از طرفی حوصله ندارم دوباره حرف‌ها و شایعات جدیدی در این مورد بسازند.
90: پس بگذریم. شنیده‌ام در خانه خود میزبان علی دایی بودید؟
فرصت نشد در ضیافت ناهار درست و حسابی با علی حرف بزنیم و به همین دلیل پدر، ایشان را دعوت کردند. علی می‌خواهد بیاید و پیراهن امضا شده‌اش را به پسرم هدیه کند.
90: ضیافت ناهار و شام خواهد بود؟
نه اصلا رسمی نیست. گفتم که می‌خواهد هدیه‌ای به پسرم بدهد.
90: پسرتان چند ساله است؟
یک هفته دیگر 4 ساله می‌شود. همسر من یک فوق مهندس مکانیک است و مالک یک کارخانه معروف که در رابطه با ساخت لوله‌های نفتی فعالیت می‌کند. او خیلی کارمند دارد و سرش حسابی شلوغ است. به همین دلیل فرصت نکرد این بار همراه من به تهران بیاید.
90: تا به حال به ایران آمده؟
بله. چندین بار. او ایران را دوست دارد و جالب است بدانید عقد ما هم «ایرانی» برگزار شد و عاقد مراسم ما هم آیت‌الله بجنوردی بودند.
90: اسم پسرت؟
نمی‌خواهم وارد حریم خصوصی من شوید. اسمش را به شما نمی‌گویم.
90: بگذریم. شنیدم از پخش نشدن تصویرت در تلویزیون ایران ناراحت شدید!
بله، خیلی. من به احترام نام ایران هیچ پولی برای آوردن ماتیوس نگرفتم. از طرفی حجاب و لباسم را با توجه به قوانین و عرف جمهوری اسلامی تنظیم کردم. با یک روسری مشکی، یک شلوار مشکی و یک روپوش بلند وارد فرودگاه شدم. بدتر این که به من گفته بودند در فیلم هستی. در همه طول مسیر و هر جا که ماتیوس بود من در کنارش بودم اما همه جا تصویرم را حذف کردند. اگر به من می‌گفتند تو را نشان نمی‌دهیم این اندازه ناراحت نمی‌شدم اما به من گفتند در فیلم هستی و... جدای از این باور کنید جلوی ماتیوس خجالت کشیدم!
90: چرا؟
چون برنامه‌ها بر اساس توافق ما پیش نرفت. قرار بود همه مصاحبه‌ها و تصویربرداری‌ها با هماهنگی باشد. اما چندین مصاحبه بدون هماهنگی انجام شد و هر جا که می‌رفتیم دوربین‌ها با ما بودند.
90: اعتراض نکردید؟
من می‌خواستم همه‌چیز به آرامی و خوبی برگزار شود و به همین دلیل حرفی نزدم. شما توجه کنید آنها حتی آداب یک میزبانی شایسته ایرانی را هم رعایت نکردند.
90: چطور؟
دوست داشتیم به ماتیوس غذای ایرانی بدهند. این یک رسم زیباست که ما به میهمانان خارجی از غذاهای خوشمزه ایرانی می‌دهیم تا آنها خاطره شیرینی از ما داشته باشند. اما ما را به یک رستوران با نام فرنگی بردند و به ماتیوس استیک و غذای فرنگی دادند. خیلی ناراحت شدم. اگر فرصت بود خودم او را به رستوران گیلکی می‌بردم و به بهترین غذاهای ایرانی مهمانش می‌کرد. به هر حال ناراحت شدم. ماتیوس فقط چای ایرانی نوشید و رفت. این را هم بگویم که من آنقدر از شمال ایران برایش تعریف کرده بودم که ماتیوس هر جای سرسبز را می‌دید می‌پرسید، اینجا رشت است؟!
90: خوب است که دلخوری شما جزئی و فقط در مورد غذا بود. زیاد ناراحت نباشید.
نه. فقط همین نبود. توافق ما این بود که سئوالات همان چیزی باشد که مورد توافق بود. آنها متن 60 سئوال را برای من به آلمان فرستاده بودند. من آنها را ترجمه کردم و ماتیوس به من اعتماد کرد. او می‌دانست که سئوالی خارج از آنها و به ویژه در مورد مسائل خصوصی از او پرسیده نخواهد شد. اما این آقایان زیر قولشان زدند.
90: منظورتان سئوالی بود که در مورد ازدواج‌های متعدد لوتار پرسیده شد؟
بله. او در فرودگاه به من گفت که ناراحت شده چون قرار این نبود. البته ماتیوس با خوشرویی به سئوال آن مجری تلویزیونی جواب داد. اما آن مسائل با کسی هماهنگ نشده بود. البته فقط این نبود.
90: دیگر چه؟
خبرنگار یک خبرگزاری (نامش را می‌گوید) سئوالی پرسید که ماتیوس به شدت عصبانی شد.
90: چه سئوالی؟
او گفت بکن باوئر جایی گفته «ماتیوس را به عنوان چمن‌زن بایرن هم قبول ندارم» ماتیوس به شدت ناراحت و عصبانی شد.
90: چه جوابی داد حالا؟
از خبرنگار پرسید این حرف مسخره را از کجا خوانده‌ای؟ منبع خبرت کدام رسانه است؟
خیلی زشت بود. اصلا قرار نبود آن همه خبرنگار در استودیو باشند. برای من آن وضعیت گیج‌کننده بود!
90: به جز ماتیوس مدیر برنامه‌های کدام بازیکن سرشناس هستید؟
این را بگویم که گزارش‌های رسانه‌های آلمانی برخلاف روزنامه‌های ایرانی از من «مثبت» است. آنها من را به عنوان تنها «اجنت زن» در کنار 140 اجنت مرد فوتبال آلمان می‌شناسند. من مدیر برنامه بازیکنان و ستاره‌های زیادی از جمله آندریاس برمه، پرمرته ساکر (کاپیتان آرسنال)، آرمین فه و... هستم.
90: با فوتبالیست‌های ایرانی کار نمی‌کنید؟
من مدیر برنامه سوشا مکانی هم هستم که البته هنوز تیم آلمانی برایش پیدا نکرده‌ام. دیگر هیچ ارتباط کاری با فوتبال ایران ندارم.
90: قرار است ستاره‌های دیگری را هم به تلویزیون ایران بیاورید؟
از من خواسته شد و لیستی شامل 7 - 6 بازیکن هم دادند که البته نمی‌توانم اسمی بیاورم.
90: در پروژه حضور ماتیوس شما که پولی نگرفته‌اید.
به جز لوتار، کس دیگری پول گرفت؟
من نمی‌دانم. اصلا نمی‌دانم.
90: دلخوری دیگری که ندارید؟
نمی‌خواهم این قدر از کمبودها بگویم. اما باور کنید برنامه‌ریزی من دقیق دقیق بود. اما شبکه دو به برنامه‌اش خوب عمل نکرد. این را هم بدانید که بعد از پایان برنامه تلویزیونی که پس از 4 ساعت و حدود 3 بامداد تمام شد تازه در فرودگاه از ماتیوس مصاحبه نوروزی گرفتند! ماتیوس با خوشرویی به همه سوالات جواب داد اما بعدش با لبخند به من گفت: «این قرارمان بود؟»
90: نمی‌خواهم وارد حریم خصوصی شما شوم. اما به عنوان آخرین سئوال، از زندگی جدیدتان راضی هستید؟
کاملا. کاملا. من با همسر آلمانی‌ام و پسرم خوشبختم. همسرم در کنار فعالیت‌های امور کارخانه‌اش، اسپانسر باشگاه بایرن مونیخ و آگزبورگ است و به اعتبار اوست که ما هنگام بازی‌های خانگی بایرن، در لژ مخصوص در ورزشگاه آلیانس آره‌نا حضور می‌یابیم. بله، من از زندگی‌ام لذت می‌برم و همین حالا هم دلم برای او و پسرم لک زده است.




متن کامل مصاحبه سمیرا سمیعی در روزنامه نود


سمیرا سمیعی و لوتار ماتیوس در شبکه دو


تلویزیون عکس های باحجابم را هم پخش نکرد


متن کامل مصاحبه سمیرا سمیعی (یکشنبه 18 اسفند 1392)



گفتگو با همسر سابق مهدوی کیا!!!+ عکس

گفتگو با همسر سابق مهدوی کیا!!!+ عکس

سمیرا سمیعی و لوتار ماتیوس

یکی از روزنامه های ورزشی امروز کاری کرده که می تواند برای مدت ها حاشیه ساز و جنجالی باشد. مشخص نیست هدف این روزنامه چه بوده است.


به گزارش خبرپو، حدود هشت سال پیش و در آستانه جام جهانی 2006 آلمان یک زن ایرانی مقیم آلمان با نام سمیرا سمیعی با این ادعا که همسر دوم مهدی مهدوی کیاست غوغایی را در رسانه های ایرانی به پا کرد.

البته این ماجرا خیلی زود فروکش کرد اما با گذشت هشت سال از این اتفاق در حالی که مهدوی کیا زندگی بی حاشیه و آرامی را در کنار همسر و دختر 14 ساله خود می گذراند یک روزنامه ورزشی اقدام به گفت و گو با سمیرا سمیعی کرده است.

البته این روزنامه ورزشی ید تولایی در دخالت و سرک کشیدن به خصوصی ترین زوایای زندگی فوتبالیست ها دارد از جمله ماجرای تولد دختر ناخواسته یکی از فوتبالیست های مشهور گرفته تا ..... به هر حال گفت و گو با سمیرا سمیعی بسیار تامل برانگیز است.

اینکه جمله او مبنی بر اینکه " ماجرای من و مهدوی کیا هشت سال پیش تمام شد" تیتر یک این روزنامه ورزشی شود چه دلیلی می تواند داشته باشد جز حاشیه سازی برای یکی از بااخلاق ترین اسطوره های ورزشی ایران. زنی که هشت سال پیش در رسانه های ورزشی و حتی غیر ورزشی ایرانی غوغایی به پا کرد سر و کله اش دوباره پیدا شد همانطور که هشت سال پیش نیز در آستانه جام جهانی 2006 نیز ناگهانی آمد.

او با کدام ارتباط خیلی راحت با رسانه ها صحبت می کند همانطور که هشت سال پیش به تیتر یک روزنامه ها تبدیل شد؟! بعید نیست این روزنامه ورزشی چندی دیگر به سراغ "کاملیا انتخابی فرد" برود و خاطرات شیرین او با آقای (...) را دوباره بازگو کند!

یادآوری گزارش بیلد آلمان در مورد سمیرا

یادآوری گزارش بیلد آلمان در مورد سمیرا

یادآوری گزارش بیلد آلمان و کتمان رسانه های خبری ایران در آن زمان

روزنامه بیلد که جزو مطبوعات زرد آلمان محسوب می شود با درج خبر ازدواج دوم مهدوی کیا و بعد هم تصاویری از زندگی شخصی او عملاً و رسماً شیطنت خود را نشان داد و حربه های تبلیغاتی خود را بر علیه یک ایرانی به کار بست.

آری، در آلمان ازدواج دوم با شرایطی مثل شرایط مهدی جرم محسوب می شود، اما طبق قوانین ایران و احکام اسلامی مهدی هیچ جرم یا گناهی مرتکب نشده است.

چند روز پیش در ساعات اولیه صبح تلفن همراهم زنگ خورد. با کنجکاوی تلفن را جواب دادم و صدای گرم ولی دلتنگ وحید هاشمیان را شنیدم. پس از حال و احوالپرسی از مهدی دوست و همبازی صمیمی و سابقش در هامبورگ پرسید و گفت: من خیلی دیر این موضوع را فهمیدم چون بعلت مصدومیت نسبتاً شدیدم، درگیر فیزیوتراپی و مداوای خود هستم و هنوز مطبوعات ایران را مطالعه نکرده ام، اما هر چه هست می دانم که دارند از موضوع مهدی بر علیه ایران سوء استفاده تبلیغاتی می کنند و مشغول ترفندهای شیطنت آمیزی هستند که یک سرزمین، یک مردم، و یک فرهنگ را نشانه رفته است. وحید گفت من مهدی را خیلی خوب می شناسم. پسر پاک و خوب و ساده ای است، باید هر کاری می تونیم برای حفظ آبروی تیم ملی و مهدی بکنیم و بعد به شوخی گفت: «شاید مکزیکی ها تیم ما را جادو کرده اند! آن از جوی که در ایران راه افتاده، آن از مصدومیت لژیونرها، و این هم از ماجرای مهدی. خلاصه اینکه دعا کنید، و از مردم هم بخواهید برای همه ما دعای خیر کنند.» مکالمه ام با هاشمیان 45 دقیقه طول کشید. دیدم که وحید هم خیلی دلتنگ است، از غربت و دوری از مادر و حتی از اینکه نمی تواند به زیارت امام زاده صالح برود. وحید از همه دوستان مطبوعات درخواست کرد به مهدی کمک کنند و سعی کرد ما را از مقاصد شیطنت آمیز نشریات آلمانی با خبر کند.

قطعاً دشمنان احتمالی فوتبالی و غیر فوتبالی مهدوی کیا هم می دانند که ادامه دادن این موضوع علاوه بر اینکه عاقبت روشنی ندارد بلکه باعث تخریب روحیه اعضای تیم ملی و دادن بهانه ای مناسب به دست دشمنان واقعی نظام هم هست.

حقیقتاً باید با درایت و آینده نگری بیشتری عمل کنیم و بنویسیم و بگوییم. 

ادامه مطلب ...