برخی اشعار بیژن ترقی
بیژن ترقی زاده ۱۲ اسفند سال
۱۳۰۸ خورشیدی در شهر تهران شاعر و ترانهسرای ایرانی است. وی از سال ۱۳۳۵
همکاری خود را با رادیو آغاز کردآتش کاروان با صدای دلکش یکی از
پرآوازهترین ترانههای اوست.
ترقی فعالیت ادبی خود را با استادانی چون
ملکالشعرای بهار، امیری فیروزکوهی، نیما یوشیج و شهریار آغاز کرده و با
هنرمندان و آهنگسازان نامی روزگار خود چون ابوالحسن صبا، رضا محجوبی، علی
تجویدی، داریوش رفیعی و پرویز یاحقی همکاری نزدیک داشته است.
کتابشناسی
آتش کاروان، نشر جاویدان، ۱۳۸۵
از پشت دیوارهای خاطره
تصنیفهای نامدار
از تصنیفهای نامدار او میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
میزده شب چو ز میکده باز آیم
برگ خزان
به زمانی که محبت شده همچون افسانه
صبرم عطا کن
پشیمانم
مرا نفریبی
بهار نورسیده
به خاطر تو
اشعاری از بیژن ترقی
امشب شده ام مست که مستانه بگریم
بگذار شبی ، گوشه ی میخـــانه بگـــریم
زآن آمده ام مست در این میکده کامشب
بر قـهـقهه ی ســاغــر و پیــمانه بگـــریم
افسانهء دل قصهء پـــر رنــج و ملالیست
بگذار براین قصه و افســـانه بگــــریــــــم
ای عقل ، تـــو برعاشق دیـــوانه بخندی
من نیز به هـــر عاقل و فـــــرزانه بگـریم
طـــفل دل من بــاز تو را می طلبد بــــاز
بگذار بر این طفـــــل ، یتیمانه بگــریـــم
امشب زچه رو در وطن خویش غـــریبم
بگذار در این شهـــر غــــریبانه بگـــریـم
آن طایــر زیبـــــای مـــرا بال ببســــتند
شبها به پرافشــــانی پـروانه بگـــریـم
بیژن ترقی
***
چو مجنون گیرم از عاشقان نشانه کعبه دل بشکسته را می برم به خانه کعبه
شکایت می برم از تو بر خدای تو ، زان همه بلای تو ، تا رسد او به دادم
در آن آشفتگی ، با دلی شکسته تر ، گریه ها کنم ، که در اشک خود غرقه گردم
آنجا اگر اشکی دود بر دیده دلداده ای ، سیلی به پا نماید
آنجا اگر آهی کشد افتاده غمدیده ای ، دود از فلک بر آید
در آن مدهوشی من از خدا خواهم تو را عاشق کند عاشق رسوا
چو از عاشقی دیدی بلا رو می کنی آنگه تو بر کعبه دلها
مجنون چو حدیث عشق بشنید اول بگریست پس بخندید
از جای چو مار حلقه برجست در زلف زلف کعبه زد دست
یا رب به خدایی خداییت آنگه به کمال کبریاییت
کز عشق به غایتی رسانم کو ماند اگر چه من نمانم
پرورده عشق شد سرشتم جز عشق مباد سرنوشتم
از چشمه عشق ده مرا نور این سرمه ز چشم من مکن دور
بیش از این جور و جفا و سرکشی حال مسکینان چو می دانی نکن
از چشمه عشق ده مرا نور این سرمه ز چشم من مکن دور
گر چه شده ام چو موی از غم یک موی مباد از سرش کم
از عمر من آن چه هست برجای بستان و به عمر لیلی افزای
گر چه ز شراب عشق مستم عاشق تر از ین کنم که هستم
***
آوای دل
استاد بیژن ترقی
به زمانی که محــبت شـــده همچون افسانه
به دیــــــــاری کــه نیـــابی خبـــــری از جانانه
دل رسوا دگــر از مـن چــــه خـــــواهی دیوانه
از آواز دلــــم زمزمه ســاز دلـــم من به فغانم
ای دل چه بگویم وز شررت چه بگویم حیرانم
تو همان شرری که خــرمن جان من بسوزی
تو که با نگهی به جـان مــن شــعله برفروزی
تو کــه از صنــــمی ندیــــده ای روی آشنایی
ز چه رو دل من تــــو اینچنین کشـــته وفایی
تا تو همدم شبهای منی
شبها شاهد تبهای منی
همچون آتشـــــی
شعله می کشـی
شمع هر انجمنی
ای دل ز تو ما را چه نصیبی بود
گشتم ز تو رسوا چه فریبی بود
غمهای جهان را تــــــو خریداری
آخر تن ما را چه شکـــــیبی بود
به کجا، به کجا، فریاد ای دل رسوا
به کجا ای دل رسوا
نکنی تو چرا پروا
تو چرا پروا
بیژن ترقی شاعر و ترانهسرا
بیژن ترقی زاده
۱۲ اسفند سال ۱۳۰۸ خورشیدی در شهر تهران شاعر و ترانهسرای ایرانی است. وی
از سال ۱۳۳۵ همکاری خود را با رادیو آغاز کردآتش کاروان با صدای دلکش یکی
از پرآوازهترین ترانههای اوست.
ترقی فعالیت ادبی خود را با استادانی
چون ملکالشعرای بهار، امیری فیروزکوهی، نیما یوشیج و شهریار آغاز کرده و
با هنرمندان و آهنگسازان نامی روزگار خود چون ابوالحسن صبا، رضا محجوبی،
علی تجویدی، داریوش رفیعی و پرویز یاحقی همکاری نزدیک داشته است.
کتابشناسی
آتش کاروان، نشر جاویدان، ۱۳۸۵
از پشت دیوارهای خاطره
تصنیفهای نامدار
از تصنیفهای نامدار او میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
میزده شب چو ز میکده باز آیم
برگ خزان
به زمانی که محبت شده همچون افسانه
صبرم عطا کن
پشیمانم
مرا نفریبی
بهار نورسیده
به خاطر تو
بیژن ترقی: واقعا ترانهی در شان فرهنگ و تمدن ایرانی این است؟
هنوز
وقتی از رهی معیری و علی تجویدی یاد میکند، برانگیخته میشود؛ کسانی که
به همراه او، ترانههایشان در یادها مانده و هنوز بر لبها زمزمه میشوند و
یادها را به گذشتههای دور میبرند.
بیژن ترقی در آستانهی ٧٦ سالگی و در بستر بیماری، هنوز به فکر ترانه است و ترانهسرایی کاری است که یک عمر به آن پرداخته است.
این
روزها ترانهای برای وطن سروده که بهتازگی در تالار وحدت بنیاد رودکی،
توسط سالار عقیلی اجرا شده است. به قول خودش، میخواسته آخر عمری برای وطنش
شعری ساخته باشد.
این پیشکسوت ترانهسرایی کشور در دیدار بخش ادب
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، وضعیت ترانهسرایی معاصر را دلخراش
میداند و معتقد است که عدهای آبرو و حیثیت موسیقی، شعر و ادب این مملکت
را در داخل و خارج از کشور، از بین میبرند.
او رهی را ترانهسرای
بزرگی میداند که هنوز ترانههای او احساسش را برمیانگیزند. رهی از نظر او
کسی است که سر و سامان و شکل ادبی فوقالعادهای به ترانه بخشیده و
جامهای به کار آهنگسازی داده و آبرویی به ترانهسرایی بخشیده است.
ترقی
عمرش را صرف ترانهسرایی کرده؛ با گله از وضعیت ترانهسرایی امروز،
میگوید: باید کار آهنگسازی و ترانهسرایی را به دست متخصص دهند؛ نه اینکه
هر کس از راه رسید و ادعای آهنگسازی کرد، ترانه به دستش دهیم؛ این ترانهها
اعتباری نخواهد داشت و باری به هر جهتاند. ”بزنم به تخته رنگ و روت وا
شده / بزنم به تخته صورتت ماه شده”، ترانهی در شان این فرهنگ و تمدن سترگ
است؟ واقعا ترانهی ما این است؟ این ترانه است؟ حاصل زحمات ٥٠ سالهی ما
باید این باشد؟ این عده اصلا یادشان نیست مملکت آبرو و فرهنگی دارد و
عدهای عمرشان را سر این وادی گذاشتهاند. گله نمیکنم؛ اما هر کس را خدا
برای کاری آفریده، این کار کاری الهی است. کاری نیست که هر کس انجام دهد.
ترقی
پرویز یاحقی را بتهوون ایران میداند که عشق و فکرش را تا آخرین نفس روی
موسیقی و مضمون والای ایرانی میگذارد. سراغ آنها نیامدن و قطع حقوق کردن
یاحقی را شوخی بدی میداند.
میگوید: ترانهسرایی عشق میخواهد و
عشقهایی چون من و پرویز دیگر دیدنی نیست. مردم که دیوانه نیستند همهی
عمرشان را سر چیزی بگذارند که آخرش هیچ چیزی نیست.
نقبی به گذشتههای
دور میزند؛ زمانی که برنامهی گلها بنیان گذاشته شد، یک اتاق ٦ در ٤ شد
اتاق برنامهی گلها، یک فرد، از این اتاق سراغ حسین یاحقی، مجید وفادار،
مرتضی محجوبی، بزرگان موسیقی اصیل سنتی ایرانی که کنار افتاده بودند،
رفته و آنان را به میدان آورد و اینگونه، آثار آن دوره بهیاد ماندنی
شدند.
ترقی کار شعر و شاعری را هرگز با سیاست مخلوط نکرده، معتقد است:
عشق به وطن و خانواده، مثل نماز و روزه، مختص خودمان است. مسائل هنری را
مثلا نمیشود با نفت قاطی کرد، ما با نفت کاری نداریم، راه دیگری را
رفتهایم. هنرمند، نباید داخل مسائل سیاسی شود.
او از این موضوع دلگیر
است که دیگر برای ساختن ترانههای امروز کسی به سراغ ترانهسرایان پیشکسوت
نمیرود. تجربیات گذشتگان را در ترانهسرایی بسیار مهم میداند، اما امروز
کمتر کسی از این تجربیات استفاده میکند. میگوید: امروز شعر نو را هم به
صورت ترانه درآوردهاند؛ مثلا شعر ”زمستان” اخوان ثالث را خواندهاند، روی
شعر نو که نمیتوان آهنگ گذاشت.
ترقی آرزویش این است که آیندهی
ترانهسرایی این مملکت درخشان و روشن باشد و معتقد است: برای این کار، باید
آثار اصیل گذشته را بازخوانی کرده و بزرگان این مملکت، بزرگانی مثل بنان،
معرفی شوند.
در میان کلامش دوباره از رهی معیری یاد میکند و ترانههای
بهیاد ماندنی او، میگوید: به دنبال کار باید رفت؛ چراکه هنوز اشخاصی در
کار ترانهسرایی هستند، اما امثال رهی را باید به خواب دید.
بیژن ترقی
متولد ١٣٠٨ است که از آثار او، مجموعهی «برگریزان» است. «از پشت
دیوارهای خاطره» اثری دیگری از این ترانهسراست که در آن، به نقل خاطراتش
با کسانی چون نیما یوشیج، شهریار، پرویز یاحقی، ابوالحسن صبا، رهی معیری،
علی تجویدی و... پرداخته است.
از ترانههای این ترانهسرا، به برگ خزان، آتش کاروان، تکدرخت، طاووس و سایه میتوان اشاره کرد.
ترقی
فعالیت ادبی خود را با استادانی چون ملکالشعرای بهار، امیری فیروزکوهی،
نیما یوشیج و شهریار آغاز کرده است و با هنرمندان و آهنگسازان نامی روزگار
خود چون ابوالحسن صبا، رضا محجوبی، علی تجویدی، داریوش رفیعی و پرویز یاحقی
همکاری نزدیک داشته است.
وی هماکنون مشغول تدوین گزیدهای از مجموعهی ترانههایش، با عنوان ”آتش کاروان” است.
گزارش از: خبرنگار ایسنا، زینب کاظمخواه
انجمن شاعران ایران
http://www.poetry.ir/archives/000659.php
بیژن ترقی به تازگی مجموعه اشعار و ترانه های خود را که طی ۵۰ سال گذشته سروده به ناشر سپرده است.نام این مجموعه آتش کاروان است که دربرگیرنده ۱۵۰ ترانه است. اشعار و مشاعره های او نیز در این کتاب ۶۰۰صفحه ای گنجانده شده است. بیژن ترقی متولد ۱۳۰۸ و مدیر انتشارات خیام است. انتشاراتی که نخستین کتاب های «نیما یوشیج» را به چاپ رساند. او همکاری خود را با رادیو از سال ۱۳۳۵ آغاز کرد و در این مدت ترانه های بسیاری سرود. همکاری او با پرویز یاحقی، روح الله خالقی، علی تجویدی و حبیب الله بدیعی هم اشعار او را جاودانی کرد. از ترانه های مشهور او می توان به گرد بام، در میان گل ها، بهار دلنشین، به رهی دیدم برگ خزان، آتشی ز کاروان به جا مانده، کعبه دل ها و بیداد زمان اشاره کرد. ترانه هایی که ما را با خود به گذشته ها می برد.اولین ترانه ای که بیژن ترقی نوشت مربوط به دورانی است که او با پرویز یاحقی آشنا شده بود و در کوچه فردوسی روبه روی خانه آل احمد و نیما یوشیج خانه ای داشت که تابستان ها آنجا می رفت. او آن زمان ویولن می نواخت. او با ترانه «آتش کاروان» و «به رهی دیدم برگ خزان» سبک جدیدی در ترانه سازی ایجاد کرد. او در حوزه طبیعت آثاری نمادین و البته احساسی آفرید.ترقی اعتقاد به ساخت موسیقی با اشعار نو ندارد و مانند نیما یوشیج معتقد است شعر نو برای موضوعات اجتماعی گفته می شود. شعر نو برای اشعار عاشقانه نیست. ترقی «آتش کاروان» را حاصل یک عمر فعالیت خود می داند و می گوید امروز خانه نشین شده ام با این حال یک ثانیه هم بیکار نمی مانم. انتشارات جاویدان چاپ این کتاب را برعهده دارد. بیژن ترقی سال ها است که ترانه های بسیاری سروده است و می گوید: «من تمام زندگی ام را از باغ مشهد گرفته تا تهران فدای ترانه و شعر این مملکت کرده ام.»
مجموعه سروده های بیژن ترقی با عنوان " آتش کاروان " توسط انتشارات بدرقه جاویدان به مدیریت علیرضا علمی منتشر شد.
این
کتاب شامل : ترانه ها ، غزلیات ، قصاید ، مثنوی ها ، اشعار نو ، رباعیات
پیوسته ، مطایبات و اخوانیات شاعر نامدار معاصر بیژن ترقی است که حاصل
پنجاه سال شاعری وی را دربر می گیرد . بسیاری از ترانه های بیژن ترقی را
هنرمندان آواز ایران همچون : بنان ، شجریان ، افتخاری ، گلپایگانی و ...
اجرا کرده اند.
بیژن ترقی در سال های اخیر سروده های خود را در مجله
بخارا به سردبیری علی دهباشی منتشر می کرد که در این کتاب یکجا آمده است .
در بخشی از کتاب " آتش کاروان " اظهار نشرهای : منوچهر همایون پور ، ادیب
برومند ، حسینعلی ملاح ، محمد کلانتری ، سیمین بهبهانی و احمد سمیعی درباره
سروده ها و زندگی ادبی بیژن ترقی آمده است . در بخشی دیگر تمامی ترانه های
بیژن ترقی با نام خواننده و آهنگساز همراه است.