فروتن مثل فیلیپ لام
آنچه بیش از همه اتفاقات رخ داده در طول زندگیام در یاد و خاطرم مانده، روزی است که به عنوان یک مدیر برنامه و برای یک قرار کاری به باشگاه بایرن مونیخ رفتم. آقای Premmler مدیر استعدادیابی بایرن، وقتی برای اولین بار من را دید خطاب به من گفت: «تو اولین زنی هستی که بعد از 17 سال پا به اینجا گذاشتی و جرات کردی که با عوامل این باشگاه قرار ملاقات بگذاری و در مورد بازیکنی صحبت کنی و حتی پیشنهاد بدهی» این اتفاق برای من یک افتخار بزرگ است که به عنوان تنها زن ایجنت ایرانی و حتی آلمانی توانستم پا در این عرصه بگذارم.
اما خاطرات جالبی هم از بازیکنان مطرح دنیا دارم. مثل فیلیپ لام. او را اولین بار در یک بازی دوستانه که به منظور اهداف خیریه راهاندازی شده بود، دیدم. عواید این بازی برای بچههای فقیر و بیمار در نظر گرفته میشد. البته در این نوع مسابقات افراد مشهور در زمینههای دیگر مثل سیاست و هنر و ... هم حضور داشتند. از آنجایی که همسر من یکی از اسپانسرهای بایرن بود فیلیپ را دورادور میشناختم تا اینکه در یک سفر با او در یک هواپیما و حتی در یک هتل حضور داشتیم و در نهایت در یک مهمانی دوباره با هم روبهرو شدیم. آنچه که توجهام را بسیار جلب کرد این بود که او هرگز مثل بسیاری از ستارهها که خودشان را بسیار دست بالا میگیرند و به اطرافیانشان توجه ندارند، نبود. بسیار خاکی و صمیمی برخورد میکرد و از اینکه در بین مردم است لذت میبرد. حتی او از جایش بلند شد و به سمت من و همسرم آمد و کلی با ما به گپ و گفت پرداخت و از آن زمان بود که دیگر من با فیلیپ و خواهرش ملانی همکاری کردم.
و یا آرین روبن هلندی، همیشه به واسطه شغل همسرم در بایرن او را میدیدم. اما اتفاق جالبی که رخ داد این بود که وقتی برای اولین بار پسرم را به پیش دبستانی بردم متوجه شدم که یکی از فرزندان آرین و برناردین –همسرش- هم آنجا درس میخواند. همانجا کلی با هم صحبت کردیم و به یک نحوی تقریبا هر روز همدیگر را ملاقات میکردیم. این دو هم در کمال ناباوری بسیار ساده و بیشیله و پیله بودند. با ماشینهای خیلی معمولی رفت وآمد میکردند، حتی گاهی با دوچرخه! و اگر کسی آنها را نمیشناخت باورش نمیشد که آدمهای مشهوری هستند. گاهی میدیدم که همسران فوتبالیست ها از خودشان مغرورتر هستند اما برناردین همسر آرین اصلا اینطوری نبود. بسیار خوش اخلاق و دوست داشتنی بود به طوری که دوستان خیلی خوبی برای هم شدیم.