خطرنگار

خطرنگار khatarnegar

خطرنگار

خطرنگار khatarnegar

تبدیل خبرنگار به میکروفون

بررسی رقابتهای خبری در میزگرد ورزشی شفقنا رسانه

تبدیل خبرنگار به میکروفون ناشی از رقابت ناسالم است

تبدیل خبرنگار به میکروفون


سرویس‌های ورزشی خبرگزاری‌ها چه نقاط ضعف و قوتی دارند؟ آیا سرویس‌های ورزشی توانسته‌اند به اندازه‌ی توانایی‌شان تاثیرگذار باشند؟ آیا فقط روی موج سلیقه‌ی مخاطب حرکت می‌کنند یا به افزایش سطح آگاهی آنها نیز اهمیت می‌دهند‌؟ آنها تا چه اندازه به جریان‌سازی اهمیت می‌دهند؟ تحلیل و تفسیر چه جایگاهی در این بخشها دارد؟‌ نسل جدید خبرنگاران این توانایی را دارد جا پای پیشکسوتان بگذارد یا خیر؟ اینها محورهای اصلی میزگرد 120 دقیقه‌ای شفقنا رسانه با حضور محمدحسن دوستارگان، مدیر اداره‌ی ورزشی خبرگزاری ایرنا؛ محسن اثیمی، مدیر اداره‌ی ورزشی خبرگزاری تسنیم و علی فیض سردبیر منهای فوتبال خبرگزاری ایسنا، با عنوان «نقد، تحلیل و بررسی وضعیت سرویس‌های ورزشی خبرگزاری‌های ایران» است. میزگردی که مهمانانش از پیشرو بودن رسانه‌های ورزشی و باز بودن خط قرمزها در این حوزه صحبت کردند. آنها از ظرفیت بالای این رسانه‌ها برای تاثیرگذاری گفتند که به طور کامل از آن استفاده نشده است. همچنین عدم تربیت خبرنگاران متخصص در حوزه‌ی ورزش، فقدان نظارت کافی برای ورود خبرنگاران و رقابت در سرعت انتشار خبر نیز از اصلی‌ترین «خود انتقادی»های آنها بود. اگرچه راه حل این انتقادها را می‌دانستند ولی معتقد بودند اتحاد نداشتن سرویس‌های ورزشی خبرگزاری‌ها مهمترین مشکل این حوزه است که شاید به همت انجمن ورزشی‌نویسان و خواسته‌ای از درون صنف به عنوان یک امر اخلاقی قابل حل باشد. رضا خسروی و علی خلیفه نیز به عنوان نمایندگان خبرگزاری‌های مهر و فارس به این میزگرد دعوت شده بودند اما نیامدند. همچنین همایون خش‌اندیش، سردبیر شفقنا ورزشی نیز در این جلسه کنار سایر مهمانان حضور داشت و به پیش‌برد بحث کمک کرد. شفقنا رسانه آمادگی دارد تا مطالب همه‌ی علاقه‌مندان و ذی‌نفعان در این زمینه را منتشر کند. قسمت اول این میزگرد را در ادامه می‌خوانید.

    
    
    وضعیت سرویس‌های ورزشی خبرگزاری‌های کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ این سرویس‌ها چه نقاط ضعف و قوتی دارند؟دوستارگان: رسانه‌های ورزشی در ایران رسانه‌های پیشرو هستند. اینکه ورزش ما نسبت به سایر بخش‌ها جلوتر است ناشی از وجود رسانه‌های ورزشی است. بخشی از این موضوع به طبیعت کار ورزش باز می‌گردد. خط قرمز در ورزش، خط قرمز پایینی است. در بخش‌های دیگر این طور نیست. به همین دلیل نقد کردن و کار کردن در این حوزه برای خبرنگاران ورزشی راحت است. با دست باز می‌نویسند و مشکلی ندارند. حتی شاید گاهی وارد خط قرمزها ‌شوند ولی چون بحث ورزش است کسی آنها را اذیت نمی‌کند و مانع و محدودیتی ایجاد نمی‌شود. به همین دلیل در کل به عملکرد رسانه‌های ورزشی نمره بالا و مثبت می‌دهم.
    در این بخش مشکل آن‌چنانی نداریم ولی به این هم اعتقاد دارم که بدون مشکل نیست. بخشی از مشکلات موجود، به خبرنگاران ورزشی باز می‌گردد. در گذشته، وقتی ما وارد رسانه می‌شدیم چارچوب و اصولی وجود داشت. بخشی از این اصول داشتن تحصیلات بود و بخشی هم کار تجربی و اطلاعات شما از حوزه فعالیت خود. به نظرم تصمیم‌گیری‌ها برای ورود خبرنگاران به عرصه رسانه‌های ورزشی کمّی شده است. خبرنگاران ورزشی از نظر سواد و کار تجربی باید حداقل‌ها را داشته باشند ولی در حال حاضر در بعضی موارد این طور نیست.
    خبرگزاری‌ها در این زمینه حداقل‌هایی را رعایت می‌کنند و به همین دلیل این مشکل را بیشتر در عرصه رسانه‌های مکتوب احساس می‌کنم که شاید خیلی این موارد در آنها رعایت نمی‌شود و ورود به آن‌ها راحت‌تر است. به عنوان مثال ورود به خبرگزاری‌ها تسنیم، ایرنا و ایسنا چندان راحت نیست ولی وقتی روزنامه، شخصی و خصوصی است؛ صاحب آن می‌تواند کاغذ و قلم را به آشنا و فامیل بدهد و افراد به این شکل وارد عرصه کار روزنامه‌نگاری ورزشی شوند.
    اولین مشکل توانایی و تخصص خود خبرنگاران است که به نظرم نسبت به گذشته پایین آمده و باعث شده است تا خروجی رسانه‌هایمان هم کمی لطمه ببیند. من نگاهم مثبت است ولی ایرادهایی که در برخی موارد مشاهده می‌شود، ناشی از این ضعف بین خبرنگاران ورزشی است.
      
    فیض: مشکل مهم در این بخش این است که برای ورود افراد به کار خبری هیچ متولی و فیلتری وجود ندارد. ما انجمن ورزشی نویسان داریم ولی این انجمن اصلاً قدرت لازم را ندارد و در شرح وظایفش تعریف نشده است که فیلتری برای ورود افراد باشد و بررسی کند آیا کسی که وارد کار می‌شود، صلاحیت لازم را دارد یا خیر؟ در خبرگزاری ایسنا سیستم کاری به گونه‌‌ای است که افراد پیش از ورود در انجمن خبرگزاری ابتدا کار را یاد می‌گیرند و پس از آن وارد حوزه‌های خبری می‌شوند ولی شاید در 80 درصد جاهای دیگر چنین شرایطی نباشد.
    در حال حاضر روزنامه‌های شخصی در حوزه ورزش فعالیت می‌کنند که اغلب آنها مطالب زرد می‌نویسند یا شاید نگاه منفعت‌آمیز به کار رسانه‌ای دارند و می‌خواهند به هر طریقی از روزنامه‌های ورزشی پول در بیاورند. گاهی در بعضی از این روزنامه‌ها پای مطلب، عکس و نام افرادی نوشته می‌شود که شاید کاسب باشند و حتی سواد خواندن و نوشتن نداشته باشند اما فرد دیگری به جای آنها این مطالب را می‌نویسد. با این حال نه نظارتی وجود دارد و نه خود روزنامه به این مسئله توجه می‌کند.
    باید ببینیم افرادی که در حال حاضر وارد رسانه‌های ورزشی می‌شوند و به عنوان خبرنگار فعالیت می‌کنند صلاحیت این کار را دارند یا خیر. این مشکل بزرگی است. شاید خود من هم با همین سیستم ناقص وارد کار رسانه‌ای شده‌ام. سال 81 حدود بیست سالم بود، یکی از همکاران پدرم (اکبر فیض، از کارشناسان و نویسندگان در حوزه کشتی) به ایپنا رفت و من به جای او در ایسنا مشغول به کار شدم. با اینکه من به واسطه‌ی پدرم با این کار آشنایی داشتم اما فیلتری وجود نداشت که خبرنگاران را کنترل کند و ببیند افراد چقدر صلاحیت این کار را دارند. در مجموع باید بگویم یکی از مشکلات بزرگ این است که رسانه‌های ورزشی ما متولی ندارند و نظارتی روی آنها نیست.
    
    خش‌اندیش: این اتفاق تنها در حوزه‌ی ورزش رخ نمی‌دهد، مگر در حوزه سیاسی متولی داریم؟ در حوزه اجتماعی هم همین اتفاق می‌افتد. این انتقادی است که به تمام حوزه‌ها وارد است و فکر می‌کنم اگر بگوییم تنها حوزه‌ی ورزش چنین شرایطی را دارد، درست نباشد. من سابقه‌ی کار در حوزه‌ی سیاسی را دارم. در این بخش هم هر کسی با چند ماه کلاس رفتن و دوره دیدن می‌تواند خبرنگار شود.
    
    اثیمی: موضوع، موضوع کلی است اما شاید به دلیل این که در ورزش فضا بازتر و خط قرمزها کمتر است بیشتر به چشم می‌آید. به عنوان مثال شما رشته‌ی ارتباطات می‌خوانید و بعد وارد فضای روزنامه‌نگاری می‌شوید، در دانشگاه به شما می‌گویند تیتر نباید با حرف اضافه شروع شود ولی وقتی وارد حوزه کار می‌شوید می‌بینید این اتفاق نمی‌افتد. در این حالت شما نمی‌دانید تئوری آموخته‌ شده را چگونه وارد فضای عملی کنید. در فضای غیر ورزش شاید راحت‌تر با این موضوع کنار بیایید اما چون جنس ورزش و ذائقه‌ی مخاطبان آن متفاوت است، شما کاری را انجام می‌دهید که شاید رضایت قلبی شما باشد و از طرفی خواننده هم همان مطلب را بخواهد.
    اگر می‌گوییم فیلتری برای ورود به حوزه‌ی ورزش وجود ندارد، درباره‌ی سایر سازمان‌ها و نه سایر حوزه‌های خبری وجو دارد. شاید خیلی از نهادهای ما بدون فیلتر هستند ولی به چشم نمی‌آیند ولی در کار خبر چون مستقیم با مردم طرف هستید، این مسئله نمود بیشتری پیدا می‌کند. احساس می‌کنم گاهی بین دوگانگی تحصیلات آکادمیک و کار خبری مورد پسند مخاطب قرار می‌گیریم. اینجا این سوال پیش می‌آید که اگر من دوره‌های خبری یا تحصیلات را در دانشگاه پشت سر گذاشتم؛ آیا با کسی که تحصیلات لازم را ندارد، برابری می‌کنم؟ شاید در حوزه‌ی رسانه‌های ورزشی کسی با تحصیلات کمتر موفق‌تر باشد چون جنس این کار متفاوت است و ما نمی‌توانیم بگوییم لزوما یک دکترای ارتباطات موفق‌تر از خبرنگاری است که ممکن است تحصیلاتش در حد دیپلم یا سیکل باشد.
    
    من معتقدم روزنامه‌نگاری ورزشی همانند سایر حوزه‌ها مشکلاتی دارد. گاهی می‌بینیم مطالبی در خبرگزاری یا روزنامه‌ها کار می‌شود که شاید آنها را در حالت عادی نگوییم. گاهی ممکن است تیترهایی زده شده برآمده از فردی باشد که تحصیلات آکادمیک ندارد اما با این حال شما نمی‌توانید خط کشی کنید و بگویید چون کسی که وارد این حوزه شده و تحصیلات نداشته، این کار از او سر زده است. فضای کار ورزش می‌طلبد به شکل امروزی کار شود. هر چند معتقدم نه به شدتی که در حال حاضر انجام می‌شود. ممکن است روی شدت آن اختلاف نظر داشته باشیم. به نظرم کمتر از شرایط فعلی باید این کار را انجام داد. اگر چه اصلا نمی‌توان این نظریه را رد کرد که اگر ما دوره‌های آموزشی را سپری و اصول ابتدایی خبرنویسی را رعایت کنیم، کار بهتر می‌شود. خیلی‌ها اصول ابتدایی را بلد نیستند. اگر بپرسید عناصر خبری چیست، نمی‌دانند. اگر این مسائل را بدانید قطعا به کیفیت کار کمک می‌کند اما باید در کنار آن فضای کار ورزش را هم در نظر بگیریم و ببینیم کدام کفَه‌ی ترازو سنگین‌تر است.
    
    دوستارگان: در ادامه این بحث می‌خواهم به موضوعی اشاره کنم. به دلیل این که سابقه‌ام از سایر دوستان بیشتر است این مسئله را به شکل ملموس در گذشته تجربه می‌کردم. در سال 71 وارد بخش خبر ایرنا شدم و یک سال بعد به بخش ورزشی آمدم. در گذشته وقتی به نشست خبری می‌رفتم، دوستان بزرگی از جمله روئین‌پور، زندی، جان‌پور و کاظمی به نشست می‌آمدند. همه اینها آدم‌های بزرگی بودند که خودشان در حد یک کارشناس بزرگ فوتبال عمل می‌کردند. بیشترشان کار تجربی مانند مربی‌گری انجام داده یا دوره‌‌های تخصصی دیده بودند. وقتی اینها در نشستی به عنوان مثال با رئیس فدراسیون شرکت می‌کردند، رئیس فدراسیون از نظرهای آنها استفاده می‌کرد. آن قدر توانایی، سواد و اطلاعاتشان بالا بود که در دیدگاه، فکر و حتی نظر رئیس فدراسیون تاثیر می‌گذاشتند. ولی در حال حاضر وقتی به نشست خبری می‌روم گاهی اوقات می‌بینم سوال‌های بعضی از خبرنگاران خیلی پخته نیست و حتی دنبال رؤسای فدراسیون‌ها می‌دوند تا مصاحبه کنند.
    
    
    سرویس‌های ورزشی خبرگزاری‌های کشور چه پتانسیل‌هایی دارند که می‌توان از آنها استفاده کرد تا بتوانند تاثیرگذاری بیشتری داشته باشند، بتوانند از اتفاقی در حوزه‌هایشان جلوگیری کنند یا روندی را به سمت درست هدایت کنند؟دوستارگان: فیض اشاره کرد فیلترها برداشته شده و به همین دلیل خود به خود سطح کار پایین آمده است. در نتیجه‌ی این وضعیت پتانسیل‌ها هم افت کرده است. بخشی از آن به این مسئله برمی‌گردد که تعداد رسانه‌های ما زیاد شده است. رسانه‌هایی که در گذشته در حوزه‌های فعالیت خود از نظر فنی و حتی مدیریتی تاثیرگذار بودند؛ امروز بیشتر دنباله‌رو شده‌اند و سوال‌هایی که خبرنگاران می‌پرسند معمولا سطحی است نه چالشی و عمقی. [اکبر] فیض وقتی درباره‌ی کشتی می‌نوشت، مطلبش فنی و عمقی بود و راهکار هم داشت ولی حالا خبرنگار تازه کار، کنار تشک می‌رود و تنها مطلبی سطحی و حاشیه‌ای می‌نویسد. این موضوع هم به همان مطلبی باز می‌گردد که فیض اشاره کرد. به نظرم در حال حاضر بخشی از کار رسانه‌های ورزشی ما با کار رسانه‌های زرد مخلوط شده است. به هر حال مطالب زرد در تمام دنیا و همه کشورها خواننده بیشتر دارد و بیشترین تیراژ را رسانه‌های مکتوبی دارند که مطالب زرد می‌نویسند. از همین رو شاید ما ناخواسته و ناخودآگاه بخشی از اخبار ورزشی‌مان را به مسائل زرد و موضوعاتی کشاندیم که چندان بعد فنی و حتی اطلاع‌رسانی ندارند. در واقع از پتانسیل رسانه‌های ما برای بالا بردن سطح ورزش استفاده نمی‌شود.
    
    
    یعنی شما معتقدید به اندازه‌ای که رسانه‌های ورزشی ما در چند سال اخیر زیاد شدند، نیروی متخصص نداریم تا با دید عمقی به مسائل ورزش بپردازند؟دوستارگان: نیرو داریم ولی نیرویی نداریم که در حوزه کاری‌اش فنی و متخصص باشد تا با شناخت کافی بتواند در حوزه فعالیتش تاثیرگذار باشد.
    
    با توجه به صحبت‌های مطرح شده به نظر می‌رسد پیش از آغاز کار خبرگزاری‌ها مشکلاتی در رسانه‌های مکتوب وجود داشت که ناخودآگاه به خبرگزاری‌ها هم سرایت کرده است. با توجه به این مسئله درباره‌ی این پتانسیل خبرگزاری‌ها صحبت کنید و این که چرا با گذشت ده پانزده سال از شروع کار خبرگزاری‌ها، نیروی لازم تربیت نشده است؟‌‌اثیمی: احساس می‌کنم خبرگزاری‌ها درگیر رقابتی بسیار سطحی در زمینه سرعت انتشار اخبار شده‌اند. به عنوان مثال اگر ببینم مطلبی را 2 دقیقه دیرتر از همکارم در خبرگزاری دیگری منتشر کرده‌ام حرص می‌خورم چرا این اتفاق افتاده است. رقابت‌ها روی سرعت انتشار متمرکز شده و این موضوع باعث شده است دقت و کیفیت پایین بیاید. به همین دلیل شما از پتانسیل موجود در خبرگزاری‌ها برای تبیین و تحلیل مسائل فاصله می‌گیرید. یعنی شاید این رقابت به من اجازه ندهد برای سوژه‌ای وقت بگذارم، حتی دو روز تا مطلب خوبی منتشر کنم که بتواند جامعه ورزش را تکان دهد یا مصاحبه‌ای منتشر کنم که دردی از جامعه ورزش را درمان کند.
    
    
    فکر می‌کنم همه درگیر این رقابت گاه ناسالم و غیر اخلاقی شده‌ایم و خیلی اوقات به جای این که تنه فنی به رقیبمان بزنیم، لگد می‌زنیم. همین موضوع باعث شده است تا از وظیفه‌ی اصلی‌مان یعنی جریان‌سازی رسانه‌ای فاصله بگیریم. در حال حاضر چقدر در خبرگزاری‌های ما جریان‌سازی می‌بینید؟
     نکته‌ی دیگری هم درباره‌ی روزنامه‌ها وجود دارد، وقتی 10 روزنامه را ببینید می‌فهمید، هشتاد درصد مطالبشان یکی است. زیرا همه از خبرگزاری‌هاست. بیست درصد از مطالب هم مربوط به گفت‌و‌گو یا خبرهای متفاوت روزنامه‌ها می‌شود.
    در خبرگزاری‌ها هم تمرکز ما فقط روی برنامه‌های پوششی است و از ظرفیتی به نام مولتی‌مدیا غافل مانده‌ایم. کاری که یک عکس یا فیلم یک دقیقه‌ای می‌تواند انجام دهد هزار خبر هزار پاراگرافی نمی‌کند. این پتانسیل را در خبرگزاری‌ها داریم ولی از آن استفاده نمی‌کنیم چون می‌ترسیم در رقابت خبری کم بیاوریم و این طور دیده شویم که خبرگزاری دیگری، خبری را دارد اما من ندارم. همین مسئله ممکن است باعث بی‌اعتمادی مخاطب من شود. همچنین روزنامه‌ای که مطالبش از خبرگزاری‌ها تغذیه می‌شود وقتی ببیند من یک برنامه‌ی پوششی را ندارم سراغ خبرگزاری دیگری می‌رود و دیگر نمی‌توانم منبع خبری او باشم. به دلیل این که من باید نیاز شما را تامین کنم، به جای مطالب عمقی به مسائل سطحی می‌پردازم. این آفتی است که همه ما با آن مواجهیم. من نمی‌توانم بگویم در خبرگزاری تسنیم این کار را نمی‌کنم. همه‌ی ما به نوعی درگیر این مسئله هستیم. گاهی اوقات وقتی پیدا می‌کنیم و به مسائل تحلیلی می‌پردازیم و خودمان هم از تاثیرگذاری گزارش یا موضوع تحلیلی لذت می‌بریم. مطالبی که احساس می‌کنم به شدت جای آن در رسانه‌های ما خالی است. اگر چه معتقدم رسانه مانند سوپر مارکت است و باید همه چیز از جمله خبر کوتاه، مصاحبه و تحلیل داشته باشد.
    در گذشته روزنامه‌ای بود که مطالب بلند و بسیار تحلیلی و فوق‌العاده منتشر می‌کرد. تمام مربیان این روزنامه را می‌خواندند اما روزنامه‌ی دیگری با خبر چند خطی جایش را گرفت. بنابراین اگر تنها سراغ تحلیل‌های خشک بروم مخاطبم را از دست می‌دهم. در حال حاضر اما از آن طرف بام افتاده‌ایم و بیشتر خبرهای کوتاه و چند خطی و در نهایت گاهی اوقات مصاحبه‌های تولیدی منتشر می‌کنیم.
    
    
    معتقدید که کارهای تحلیلی در رسانه‌های ورزشی ما مغفول واقع شده است؟اثیمی: بله. کارهای تحلیلی، جریان سازی و فیلم و صوت.
    
    
    به نظر شما فشار مخاطب باعث شده است تا این اتفاق بیفتد؟اثیمی:‌ بخشی از آن به این مسئله برمی‌گردد و بخشی هم به خودمان. شما هیچ‌گاه نمی‌توانید مخاطب را نادیده بگیرید چون اگر یک خبرگزاری‌ باشید که فقط تحلیل می‌کنید طبیعتا طیف وسیعی از مخاطبانتان، چه در رسانه‌های دیگر و چه در عامه‌ی مردم را از دست می‌دهید و این غیر قابل کتمان است.
    
    فیض: پایین آمدن سطح کار خبرگزاری و انجام نشدن کاری که باید انجام ‌شود، می‌تواند چند دلیل داشته باشد. یکی مربوط به دانش افرادی است که در آن رسانه کار می‌کنند. نمی‌گویم پایین است بلکه تلاشی نمی‌شود به حد بالاتری برسد. این هم دلایلی دارد. در حال حاضر مشکلات معیشتی موجود با 30 سال گذشته قابل مقایسه نیست. شما خبرنگاری را نمی‌بینید که تمام وقت خود را برای کار خبر بگذارد. صبح تا ظهر سر کار می‌آیند و بعد به مغازه یا سر کارهای دیگر می‌روند. مشکلات زندگی باعث شده است خبرنگار، تمام وقت و نیروی خود را روی کار خبر نگذارد و در نهایت از لحاظ دانش به سطح بالا و لازم کار نرسد. پنجاه شصت سال پیش فردی مانند عطاالله بهمنش در کار ورزشی آمد و ما هنوز هم همان را مثال می‌زنیم.
    
    اثیمی: در واقع نیرویی در این مدت تربیت نشده است.
    
    فیض: ببینید فردی که پنجاه درصد توانایی‌های بهمنش را داشته باشد، در رسانه‌های ما وجود دارد؟ من چند شماره روزنامه‌ کیهان ورزشی را دارم وقتی آنها را می‌خوانم از پاراگراف، پاراگراف مطلبی که بهمنش درباره‌ی المپیک 1960رم نوشته است، لذت می‌برم ولی ما خبرگزاری‌ها وقتی برای پوشش بازی‌های المپیک رفتیم درگیر رقابت و فشار کار شدیم. حالا ببینید مطالب ما تا چه اندازه از نظر زیبایی و فنی به اندازه مطلبی است که بهمنش برای کیهان ورزشی می‌نوشت. اصلا قابل مقایسه نیست.
    موضوع دیگری هم وجود دارد و از قبل خیلی فکر کردم چه کلمه‌ای را برای آن به کار ببرم. ما و خبرگزاری‌هایمان درگیر رقابتی شده‌ایم که می‌توانم به آن بگویم رقابت حماقت‌وار. رقابتی که باعث می‌شود هم شخصیت خبرنگارمان را پایین بیاوریم و هم طرف مقابل را پررو کنیم. در خبرگزاری با خبرنگاران فوتبالی‌ خیلی بحث می‌کنیم. به آنها می‌گویم در رقابتی افتاده‌ایم که باعث شده شأن خبرنگار در حد پایه میکروفون پایین بیاید. کاری که شاید همه ما هم انجام داده باشیم. در مسابقات المپیک من هم این کار را انجام دادم چون نباید در رقابت عقب بمانم. رقابتی که هیچ سودی ندارد. به عنوان مثال در رقابت‌های شنای المپیک یک نفر هم کار ما خبرنگاران ایرانی را انجام نمی‌داد. آنها اصول و چارچوبی تعیین کردند که خبرنگار مصاحبه را با ریکوردر ضبط و بعد خودش تایپ و ارسال می‌کند. یک نفر را نمی‌دیدید موبایل را جلوی دهان مصاحبه شونده بگیرد تا در دفتر کسی مصاحبه را به صورت زنده تایپ کند. بجز ایران که در این رقابت حماقت‌وار افتاده‌ایم، هیچ جای دنیا این گونه نیست. اگر متوجه می‌شدند در میکسدزون [راهرویی که خبرنگاران با بازیکنان قبل از سوار شدن به اتوبوس مصاحبه‌ می‌کنند.] تلفنی روشن است آن خبرنگار را بیرون می‌کردند ولی ما موبایل را جلوی مصاحبه شونده می‌گیریم تا بتوانیم خبر را 30 ثانیه زودتر بفرستیم.
    
    خش اندیش: همه جای دنیا رقابت خبری وجود دارد ولی این رقابت نباید روی کیفیت تاثیر بگذارد.
    
    فیض: بله. می‌خواهم بگویم رقابت باید باشد ولی اول باید اصول خبری را رعایت کنیم اما از این اصول فقط دنبال رعایت سرعت انتشار هستیم. کار اگر درست و حرفه‌ای انجام شود سرعت بالا می‌رود ولی چون طبق اصول نمی‌توانیم سرعت را بالا ببریم، مجبوریم از راه اشتباه، خودمان را پیش بیندازیم. رقابت باید وجود داشته باشد ولی از راه درست.
    
    
    به نظر می‌رسد سرعت در خبر تا جایی باید اهمیت داشته باشد که به صحت و دقت آن لطمه نزند.اثیمی: قبلا خبرنگارهای قوی برای برنامه‌های پوششی فرستاده می‌شدند زیرا وقتی مصاحبه شونده صحبت می‌کرد، خبرنگار باید می‌نوشت و بعد برای تایپیست به صورت تنظیم شده می‌خواند. آنجا مشخص می‌شد آیا شما اصول خبری را در شرایط سخت بلد هستید یا خیر. اما الان ما ضعیف‌ترین خبرنگار را می‌فرستیم چون تنها باید برود و موبایل را جلوی دهان مصاحبه شونده بگیرد. در حالی که یکی از متر و معیارهای تشخیص خبرنگار قوی، حضور در برنامه‌های پوششی است.
    
    خش اندیش: چیزی به اسم رقابت خبری داریم ولی نحوه اجرای کار را بلد نیستیم یا سواد لازم را نداریم.
    
    اثیمی: بله. در کلیت ماجرا کسی مشکلی ندارد. من هم دوست دارم وقتی داور سوت پایان بازی را می‌زند خبرم روی سایت باشد.
    
    خش اندیش: مثلا ایرنا به عنوان خبرگزاری رسمی دولت باید از همه زودتر خبر را بفرستد وقتی که این اتفاق نمی‌افتد یعنی ضعف خبرنگار.
    
    فیض: یک خبرنگار بازی را تماشا می‌کند و در آخر می‌خواهد گزارش بازی را بنویسد اما یک خبرنگار حرفه‌ای در طول 90 دقیقه گزارش بازی را می‌نویسد تا در انتهای بازی کارش تمام شده باشد. فرق خبرنگاران در این شرایط مشخص می‌شود. رقابت موجود در خبرگزاری‌های ایران در هیچ جا نیست.
    
    اثیمی: واقعا همین طور است.
    
    فیض: سرعت ارسال خبری ما به شکلی است که مثلا وقتی خبر یک بازی المپیک را می‌فرستیم هنوز رسانه‌ای مانند رویترز آن را منتشر نکرده است. زیرا ما اصول را رعایت نمی‌کنیم.
    
    اثیمی: من نمی‌گویم سرعت بد است. اتفاقا معتقدم رقابت خبری باید وجود داشته باشد اما همه چیز را نباید فدای سرعت کنیم. بهترین خبرگزاری جایی است که تا بازی تمام می‌شود، نتیجه‌ی آن را ارسال کند.
    
    آقای دوستارگان نظر شما چیست؟ با توجه به بحث‌های مطرح شده به نظر می‌رسد در خبرگزار‌های ما سرعت اهمیت بسیار بالایی دارد. اما برتری در رقابت سرعت در خبر به چه قیمت باید باشد. آیا قابل قبول است این کار را انجام دهیم به قیمت این که صحت و دقت زیر سوال برود و خبر با ایراد منتشر شود؟ شما هم مثل سایر مهمانان این تفاوت را در تجربه‌های بین‌المللی مشاهده کرده‌اید؟
    
    دوستارگان: بحث رقابت خبری غیر قابل انکار است و کسی از دوستان نگفتند که این رقابت وجود نداشته باشد. فیض اشاره کرد، شکل و ماهیت این رقابتی که وجود دارد درست نیست. دوستان اشاره کردند گاهی اوقات خبری را حتی زودتر از رسانه‌های خارجی منتشر می‌کنیم اما شاید ما ساعت خبر را تغییر می‌دهیم.
    
    یعنی خبر وقتی منتشر می‌شود ساعت انتشار آن به عقب‌تر بر می‌گردد؟دوستارگان: ما که در کار هستیم، می‌بینیم چه اتفاقی می‌افتد. هیچ رسانه‌ای در ایران نمی‌تواند از رسانه‌های انگلیسی زبان جلو بیفتد. در این موضوع شکی نداریم. ما خبر رسانه‌های خارجی را کپی می‌کنیم و به خورد مخاطبانمان می‌دهیم. در سطح بین‌المللی اخبار تولیدی نداریم و همه ترجمه است. بحث رقابت و زود دادن خبر درست است ولی سوال شما بیشتر به بعد از انتشار خبر بر می‌گردد.
    همه دوستان اشاره کردند ما در تحلیل و تفسیر رویداد ضعیف عمل می‌کنیم. اگر بیاییم در بحث بعد از خبر و وارد تحلیل و تفسیر فنی خوب شویم می‌توانیم ضعف‌های آن بخش را جبران کنیم ولی آن قدر درگیر این موضوع هستیم که چند ثانیه خبر را زودتر منتشر کنیم، این کارها را فراموش می‌کنیم.
    بیشتر تمرکز ما روی این است که خبر سریع برود ولی از طرف دیگر این بحث را فراموش کردیم که درباره‌ی اتفاقات هم به خوانندگان خوراک دهیم و هم مطالب فنی بنویسیم. ما جدیدترین خبرنگاران را برنامه می‌فرستیم چرا چون به قول دوستان خبرنگار پایه میکروفون است.
    
    اثیمی: همین کار را اگر به فردی که تخصصی در روزنامه‌نگاری ندارد، بسپارید هم می‌تواند انجام دهد.
    
    دوستارگان: در حالی‌که اگر خبرنگار متخصص باشد در همان حین می‌تواند یک سوال فنی بپرسد و شکل مصاحبه را تغییر دهد.
    
    فیض: خبرنگاران در برنامه‌های پوششی مصاحبه شونده را به چالش نمی‌کشند. این ایراد را ما در رسانه‌هایمان داریم که مطرح می‌کنیم.
    
    اثیمی: به دلیل همان رقابتی که درباره‌اش صحبت کردیم، این اتفاق می‌افتد.
    
    خش‌اندیش‌: دوستانی که با تجربه‌ی آکادمیک وارد کار خبرنگاری ورزشی شده‌اند به این حوزه اشراف ندارند و دوستانی که در خود ورزش هستند، قلم نوشتن ندارند. ما چند تحلیلگر در ایران داریم که کار را آنالیز کند؟ کم است. پس نیروی انسانی متخصص کار روزنامه‌نگاری ورزشی تربیت نکردیم. از طرف دیگر خبرنگاران مبتدی وارد کار می‌شوند و برای پوشش نشست خبری وزیر فرستاده می‌شوند. این نقص‌ها وجود دارد و اگر درست نگاه کنیم می‌بینیم در آموزش ضعف داریم.
    
    دوستارگان: چون بحث تحلیل شد می‌خواستم بگویم ما تحلیل نویس داریم و کم هم نیستند به عنوان مثال اکبر فیض در کشتی همین طور است. در فوتبال هم کم نداریم. ولی ما با کارهای اشتباه خود ذائقه‌ی مخاطب را تغییر داده‌ایم. پربیننده‌ترین سایت، جایی است که فقط مطالب را از روی سایت‌ها برمی‌دارد و اخبار چند خطی منتشر می‌کند. مخاطب ما هم به این سمت رفته است. البته این مسئله در دنیا هم وجود دارد و خبرگزاری‌های بزرگ هم به این کار روی آورده‌اند و خبرهای کوتاه دو سه پاراگرافی منتشر می‌کنند. به دلیل اینکه ذائقه مخاطب عوض شده است و دیگر برای مطالب بلند و تحلیلی وقت نمی‌گذارد.
    
    خش‌اندیش: این شاید خاصیت جامعه اطلاعاتی باشد. شما وقتی در محیط اطلاعاتی قرار می‌گیرید فقط اطلاعات نیاز دارید. مثلا مخاطب برایش مهم است که اخبار را به بهترین شکل و سریعترین حالت دریافت کند. ولی تحلیل همیشه مخاطب خاص داشته است. اگر می‌گوییم در فوتبال ایران تحلیل نداریم به دلیل این است که متنی ندارد و همه‌اش حاشیه است. در فوتبال اروپا تحلیل داریم مثلا در سایت‌های ایرانی در جام جهانی کلی تحلیل داشتیم و مخاطب هم داشت.
    وقتی رویترز را نگاه می‌کردم، می‌دیدم تحلیل‌هایش بهتر از خبرها و گزارش تصویری‌اش بازدید داشت. فوتبال ما متنی ندارد که تحلیل بخواهد داشته باشد. تحلیل ما این است که مثلا به دعوای یک مربی لیگ‌برتر و کاپیتان تیم‌ ملی بپردازیم. ولی خود بازی استقلال تحلیل ندارد. غیر از این است که همان حرف‌های همیشگی را مطرح کنیم که زمین خراب بود و...؟
    
    اثیمی: البته من این نظر را قبول ندارم که ما در فوتبال چیزی برای تحلیل نوشتن نداریم. مگر در سیاست به جز دعوای دو نماینده و اختلاس یا دعوای دو وزیر چیز دیگری داریم؟ مگر در اقتصاد یا حوزه‌ی اجتماعی به جز مسائلی مانند مواد مخدر و اینها چیز دیگری داریم؟ همه جا همین است. معتقدم ورزش ما جا برای تحلیل زیاد دارد. من می‌گویم...
    
    خش‌اندیش: ما که ورزشی هستیم معمولا از خودمان تعریف می‌کنیم.
    
    فیض: ورزش ما در دنیا هفدهم یا نوزدهم است ولی اقتصادمان چندم است؟
    
    اثیمی: من از نگاه غیر ورزشی نگاه می‌کنم. اگر ورزشی جاذبه‌ای ندارد و تمام آن حاشیه است چه جاذبه‌ای دارد که تمام سیاسی‌ها و چهره‌های غیر‌‌ ورزشی برای ورود به ورزش دست و پا می‌شکنند؟ جاذبه‌اش این است که همه افراد جامعه اعم از سیاسی، فرهنگی و اقتصادی به ورزش علاقه دارند و پیگیری می‌کنند.
    شاید به دلیل سکوی پرتاب بودن و شاید به هم به خاطر دلشان. اما من که ورزشی هستم لزوما حوزه‌های اقتصاد و اجتماعی را پیگیری نمی‌کنم. پس این ورزش یک چیزی دارد که همه به آن توجه می‌کنند. به خاطر همین توجه بیشتر مشکلات آن هم بیشتر نمایش داده می‌شود. متاسفانه عده‌ای می‌نشینند و از بیرون می‌گویند ورزشی‌ها لمپن هستند. من سوال دارم تخلف یک نماینده بیشتر نشان داده‌ می‌شود یا مدیر باشگاه؟
    
    خش‌اندیش: هر دو. در ایران ما ورزش غیر دولتی نداریم به همین دلیل مدیر باشگاه هم سیاسی است. پس بحث آن ورزش نیست، باز هم بحث سیاست است. مثلا آقایx در پرسپولیس، سیاسی بوده است و در ورزشی کار می‌کرد.
    
    اثیمی: همان آقای X در ورزش مطرح شد.
    
    دوستارگان: اثیمی می‌گوید همان آدم وقتی که وارد ورزش می‌شود، رسانه‌ها با دست باز می‌توانند نسبت به او انتقاد کنند ولی کسی به یک نماینده مجلس نمی‌تواند بگوید بالای چشمت ابرو است.
    
    
    دلیلش همان پایین بودن خط قرمز در ورزش است؟دوستارگان: دقیقا همین طور است.
    
    فیض: شما نگاه کنید خیانت چنین فردی بیشتر تاثیرگذار است یا یک ورزشی؟ خش‌اندیش: به دلیل این که ورزش زیر مجموعه‌ی سرگرمی است، افکار عمومی با آن بیشتر برخورد دارد و به همین دلیل بیشتر تاثیر می‌گذارد.
    
    
    برگردیم به موضوع اصلی بحث. درباره‌ی تحلیل و کمبود آن در رسانه‌های ورزشی‌ صحبت کردیم. جام جهانی برزیل نزدیک‌ترین رویداد ورزشی بود که آن را پشت سر گذاشتیم. در جریان این بازی‌ها سایت‌های ورزشی خارجی چند دقیقه بعد از بازی با گزارشی تحلیلی به بررسی هر کدام از بازی‌ها می‌پرداختند و نقاط ضعف و قوت هر کدام از تیم‌ها را بررسی می‌کردند. با توجه به این مسئله چرا ما نمی‌توانستیم مانند آنها به این سرعت تحلیل بنویسیم. اگر دلیل این کار فقدان نیروی متخصص است؛ چرا این نیرو تربیت نشده است؟دوستارگان: من برای مسابقات جام جهانی به برزیل رفته بودم و روز آخر به خبرنگاران می‌گفتم، دیدید که در این روزها همه یک خبر فرستادیم. یعنی چه یک نفر می‌رفت چه 20 نفر تفاوتی نداشت. همه، خبرهایی را روی خروجی سایت می‌فرستادیم که تفاوت چندانی با هم نداشت. به آنها می‌گفتم آنچه ما را متفاوت می‌کند، همین بحثی است که شما مطرح می‌کنید. این که درباره‌ی بازی تحلیل بنویسیم. امروز در همه جای دنیا این اتفاق می‌افتد. برای بازی ایران و آرژانتین صدها خبرنگار آمده بودند و این کار را می‌کردند. تحلیل و تفسیر بعد از بازی به همان سوال اول بر می‌گردد و به ضعف خبرنگاران. ما هم بعد از بازی‌ها تحلیل نوشتیم ولی شاید می‌توانستیم قدرتمندتر بنویسیم. ما فردی نداریم که قلم او مانند عطا بهمنش هم جذاب باشد و هم فنی. در واقع تربیت نکردیم و احساس نیاز نمی‌کنیم که تربیت کنیم. این بخشی از موضوع است.
    مسئله‌ی بعدی چیزی است که من در ایرنا با آن مواجه هستم. اگر خبرنگاری را تربیت کنم که قلمش خوب باشد، سریع او را به سرویس سیاسی منتقل می‌کنند و می‌گویند این بخش برای ما مهمتر است. در واقع به این شکل تخلیه درون سازمانی هم داریم.
    
    
    یعنی معتقدید سازمان‌های خبری ما هم برای بخش ورزشی ارزشی قائل نیستند؟دوستارگان: بله. فکر می‌کنم در جاهای دیگر هم این مسئله وجود داشته باشد. اگر قرار باشد بودجه‌ای کم کنند اول در ورزشی این کار را می‌کنند.
    
    اثیمی: حتی در بودجه‌ی کشور هم این مسئله پیش می‌آید و همین طور است.
    
    دوستارگان: اگر می‌خواهند تعدیل نیرو کنند این کار را اول از ورزشی شروع می‌کنند تا سیاسی. اینها همه عواملی است که دست به دست هم می‌دهد و در خروجی ورزشی ما تاثیر منفی می‌گذارد. گفتیم ما ضعف تحصیلی، تجربی و فنی داریم ولی درکنار آن نگاه رسانه‌ها به سرویس ورزشی هم خود به خود در کار رسانه‌های ما تاثیر منفی می‌گذارد.
    
    فیض: یکی از موضوعات دیگری که خبرگزاری‌های ما دچار آن شده‌اند و شاید در هیچ جای دنیا وجود ندارد، تعداد خبرهایی است که روزنامه‌های فردا از ما کار کرده‌اند؟ در ایسنا بخشی داریم به نام پژوهشی. هر روز آمارها را روی نمودار دایره‌ای مشخص می‌کنند که چند درصد از اخبار ایسنا در روزنامه‌ها کار شده است و از این میان اخبار ورزشی چند درصد کل اخبار خبرگزاری را تشکیل می‌دهد. اگر هم تعداد اخبار ورزشی کم باشد، می‌پرسند چرا این اتفاق افتاده است؟ اما در این آمار فقط روزنامه‌های سیاسی بررسی می‌شود. همچنین ممکن است خبرنگار یک خبرگزاری بعد از ظهر در روزنامه‌ای کار کند و او مسلما اخبار خبرگزاری خودش را منتشر می‌کند. در گذشته روزنامه‌ها تحریریه‌ی قوی داشتند. خودشان مطلب تولید می‌کردند و برایشان کسر شأن بود بخواهند از تولید خبرگزاری‌ها استفاده کنند ولی حالا وضعیت روزنامه‌های ما مانند این شده است که یک نفر پشت دخل نشسته و چند کارمند آورده است تا سایت‌ها را باز ‌کند و بعد از کوتاه کردن اخبار و حذف منبع، آن را منتشر کند. یک نفر با دو نیرو می‌تواند به این صورت روزنامه منتشر کند.
    در واقع فقط به یک نفر صفحه‌بند و یک خبر کپی کن نیاز است. خبرگزاری‌ها هم وابسته به این شدند کدام روزنامه اخبارشان را بیشتر کار می‌کند و این مسئله باعث می‌شود تحلیل ننویسند. چون روزنامه‌ها مصاحبه‌های ما را کار می‌کنند نه تحلیل. روزنامه‌های ما برای منهای فوتبال یک صفحه و شاید هم نیم صفحه دارند و شاید کل آن 1500 کلمه بشود. در این صورت خبرگزاری هم می‌گوید چرا من باید تحلیل سه هزار کلمه‌ای بنویسم وقتی می‌دانم جایی کار نمی‌شود. ما خبرگزاری‌ها باید دیدمان را تغییر بدهیم، از کار خوب لذت ببریم و ببینیم چند نفر خبر را روی سایت ما می‌خوانند تا اینکه ببینیم در روزنامه چقدر کار شده است. من با مهدی گیوه‌چی مصاحبه کردم که در حدود 11 سال کار در بخش کشتی نمی‌دانستم این فرد کیست؟ هر چند روزنامه‌ها این مصاحبه را کار نکردند اما از این خوشحال می‌شوم که می‌بینم در ایسنا سندی از این فرد وجود دارد. کمی باید از این مسیر تولید اخبار برای بیشتر منتشر شدن آنها در روزنامه‌ها خارج شویم.
    
    اثیمی: دقیقا به همین دلیل، اگر خبر تولیدی داشته باشیم روز پنجشنبه منتشر نمی‌کنیم چون روزنامه‌ها جمعه منتشر نمی‌شوند.
    
    فیض: پنجشنبه‌ها معمولا اخباری را منتشر می‌کنیم که ارزش بالایی ندارند.
    
    اثیمی: این هم به همان بحث کمّی‌گرایی به جای کیفی‌گرایی مربوط می‌شود که جامعه و همه‌ی ما دچار آن هستیم. همه می‌گوییم تعداد اخبار بالا برود و از طرف دیگر تعداد بازتاب آنها در رسانه‌ها بیشتر باشد. مثلا برنامه نود چند خبر از رسانه‌ی من کار می‌کند. اگر بیشتر بود پس کار من بهتر است اما ممکن است خبری که از من در یک برنامه کار می‌شود دو ساعت از ایسنا دیرتر منتشر شده باشد ولی چون دوست من در آن برنامه است، خبر من را کار می‌کند یا برعکس.
    فکر می‌کنم دلیل کم بودن مطالب تحلیلی این باشد که تعداد خبرگزاری‌ها و سایت‌ها زیاد شده و حوصله مخاطب کم شده است. در دوره‌ای شرکت کرده بودیم و استاد آن می‌گفت دنیا به سمتی می‌رود که مخاطب تنها دنبال این است خبری را گذرا نگاه کند و سراغ خبر بعدی برود. در این شرایط دیگر جایی برای تحلیل نمی‌ماند. البته تاکید می‌کنم قطعا این نگاه خریدارانه نسبت به اخبار ما و توجه به این که رسانه‌های دیگر چقدر از این اخبار استفاده می‌کنند، باعث شده کمتر دنبال مطالب تحلیلی برویم. همچنین نسلی که در حال حاضر فعال است مانند جاهای دیگر خالی شده است و تحلیل‌نویس خوب کم دارد.
    
    فیض: ما در خبرگزاری شعار کیفیت می‌دهیم اما بالای هر خبرگزاری را نگاه کنید، تعداد اخبار زده شده است. ما مدیرعاملی داشتیم که تازه آمده بود و با کار آشنا نبود. او با گروه ورزش جلسه داشت و می‌گفت حالا که کشتی زیر سرویس شده است نباید در روز کمتر از 10 خبر داشته باشد. در خبرگزاری‌های دنیا نمی‌بینید تعداد اخبار به این شکل برایشان اهمیت داشته باشد.
    
    اثیمی: BBC در جام جهانی 227 نماینده رسانه‌ای داشت اما روزی چند خبر منتشر می‌کرد؟ وقتی خبر را می‌خواندید پیشینه‌ی خبر زیادی داشت. ما بعد از یک بازی، مصاحبه مربی را منتشر می‌کنیم اما حتی اشاره نمی‌کنیم که بازی با چه نتیجه‌ای به پایان رسید.
    
    فیض: بخش ورزش خبرگزاری‌هایی مانند AP را ببینید. آنها یک خبر کوتاه می‌زنند و همان را تکمیل می‌کنند. دو ساعت بعد وقتی آن خبر را می‌بینید همه چیز درباره یک بازی در آن وجود دارد. ما شده‌ایم خبرشمار و فقط نگاه می‌کنیم چند خبر روی سایت رفته است. وقتی می‌خواهیم به خبرنگار انتقاد کنیم اولین سوال این است که امروز چند خبر فرستاده است. شاید او گزارشی داده باشد و به اندازه 10 خبر ارزش داشته باشد.
    چند وقت پیش خبرنگار ما گزارشی از الهه احمدی و شرایط یک قهرمان پس از مادر شدن نوشت. شاید این گزارش را یک روزنامه هم کار نکرد ولی تاثیرش را داشت.
    دوستارگان: من می‌توانم این ادعا را بکنم که در گذشته مربیان تیم‌های باشگاهی مطالب روزنامه‌های ما را - تعدادشان کمتر بود- می‌خواندند و مطمئناً تاثیر هم می‌گرفتند. بیشتر نگاه ما در تحلیل فنی همین است. یعنی چیزی در آن باشد و به خواننده بگوییم این کشتی‌گیری که روی تشک رفت، در زیرگیری ضعیف بود. صرفا تحلیل نوشتن مهم نیست بلکه آن مطلب باید بار فنی هم داشته باشد.
    
    
    خش‌اندیش: سوال این است که ماموریت سرویس‌های ورزشی و هدف‌گذاری آن‌ها چیست؟دوستارگان: در بحث قبلی هم اشاره کردم، ایرنا چون یک رسانه‌ی دولتی است نگاهش بیشتر روی بخش سیاسی، اقتصادی و بعد اجتماعی است. این نگاه اصلا نیست که ورزشی برای ما مخاطب بیاورد. اشاره کردم اگر احساس کنند کسی قلم خوبی دارد و در بخش دیگر می‌تواند کار کند، او را می‌برند و اولویت سیاسی است.
    در ایرنا برای بخش ورزشی جذب مخاطب در نظر گرفته نشده است ولی در عین حال تاکید می‌شود ایرنا برای خود مخاطبان خاصی تعریف کرده است و چون می‌خواهد آنها را نگه‌دارد، باید نیازهای خبر روز ورزشی‌شان هم برآورده شود. این که ما را در فشار بگذارند و بگویند شما حتما باید این خبرها را داشته باشید و به فرض دو سوم مراجعه کننده‌ی ما ورزشی باشند و کلیک اول روی خبرهای ورزشی باشد در ایرنا وجود ندارد.
    ما را به عنوان گروهی تلقی می‌کنند که در اولویت نیستیم ولی باید نیازهای مراجعان ایرنا را در بخش ورزشی برآورده کنیم.
    
    
    رسانه، بین مخاطب و حوزه‌ی کاری خود فعالیت می‌کند. یعنی بخشی از تمرکز روی نیاز مخاطب است و بخشی هم به تاثیرگذاری در حوزه‌ی فعالیت مربوط می‌شود. شما به عنوان سردبیر ایرنا برای حوزه‌ی ورزشی چه هدف‌گذاری انجام داده‌اید؟دوستارگان: تقریبا همان هدفی را تعریف کردیم که تمام دوستان در همه‌ی رسانه‌ها تعریف می‌کنند. تعریف، اطلاع‌رسانی بی‌طرفانه، غیرمغرضانه، سالم و بی‌واسطه است. واقعیت این است که در حال حاضر چنین اتفاقی خیلی صورت نمی‌گیرد. به هر حال شاید این هم ناخواسته و ناشی از ضعف خبرنگاران ما باشد یا شاید ناشی از نوع رفتار طرف مقابل با خبرنگار است. شاید به دلیل اینکه خبرنگار ضعف فنی و خبری دارد، طرف مقابل اطلاعات غلط می‌دهد و خبرنگار هم این موضوع را نمی‌تواند تشخیص دهد.
    مربی و رئیس فدراسیون مطلبی نادرست را مطرح می‌کند و همین‌طور به مخاطب منتقل می‌شود. برای همین وقتی مخاطب به ما مراجعه می‌کند و چنین مطالبی را می‌بیند، بیشتر به خبرهای جنجالی، چالشی و خبرهای متمایل به زرد نگاه می‌کند. ولی ما عموما برای خبرنگاران هدف را این گونه تعریف کردیم که همیشه انتقال بی‌واسطه اطلاعات از مبدا به مخاطب است.
    
    
    آقای اثیمی، تسنیم برای بخش ورزشی خود چه هدف‌گذاری دارد؟ اثیمی: به هر حال مانند هر بخش دیگری، همان طور که دوستارگان گفت بحث اطلاع‌رسانی درست و پرداختن به آنچه در نهایت به سود ورزش باشد، هدف ماست. ممکن است اخبار حاشیه‌ای هم داشته باشم اما در نهایت هدف همین است. ما شورایی داریم و در آن درباره‌ی پرداختن به اتفاقات مختلف صحبت می‌کنیم. ممکن است امروز منتقد یک فدراسیون و وزارت‌خانه باشم و همچنین ممکن است تمایلات افراد در کاری که می‌خواهند انجام دهند، تاثیرگذار باشد اما در مجموع اخلاق من این گونه است که سعی می‌کنم چیزی را تا مطمئن نشدم، منتشر نمی‌کنم. حتی اگر بتواند برای من کلیک خور بیاورد اما مطمئن نباشم آن را منتشر نمی‌کنم. چون آبروی افراد خیلی مهم‌تر است و هدف ما هم کمک به ورزش است.
    شما به حوزه و مخاطب اشاره کردید. معتقدم غش کردن به هر کدام از این دو طرف اشتباه است. اگر تنها به مسئولان و عملکردشان بپردازم، مخاطب را از دست می‌دهم و اگر بخواهم فقط مخاطب را در نظر بگیرم، دچار مشکل می‌شوم. ممکن است مخاطب دوست داشته باشد روی سایتم فحش بنویسم ولی آیا من این کار را باید انجام دهم؟ خیر. من می‌گویم تعادلی برقرار کردن بین این دو بخش خیلی مهم است.
    
    
    شما معتقدید هم باید به اتفاقات حوزه‌های خبری و اصلاح آنها پرداخت و هم ذائقه‌ی مخاطب را در نظر گرفت؟اثیمی: بله و با در نظر گرفتن این که باید تعادل را رعایت کنیم. برای همه ما مخاطب‌ها خیلی ارزش دارند. چون اگر آنها نباشند ما هم وجود نخواهیم داشت. درحال حاضر خبرگزاری‌هایی هستند که وابسته به دولت هستند البته منظورم ایرنا نیست. خبرگزاری‌هایی که نمی‌توانند انتقادی انجام دهند. یا روزنامه‌هایی داریم که وابسته به سازمانی هستند اینها آزادی ندارند و با ریزش مخاطب مواجه می‌شوند.
    
    به نظر می‌رسد به هر قیمتی نباید فقط به آنچه مخاطب می‌پسندد توجه کرد. نظر شما چیست؟فیض: ایسنا شعاری دارد که می‌گوید رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود. این شعار ایسنا شده است و بیشتر تاکید ما بر ایجاد جریان‌سازی‌ است تا به دنبال آن سایر رسانه‌ها را هم به این سمت بیاوریم؛ آنها هم به این موضوعات بپردازند و در نهایت مطالب به سود ورزش باشد. معمولا صحبت‌ها درباره‌ی این است که تا چه اندازه در جریان‌سازی توانسته‌ایم موفق باشیم.
    بخش دیگر این است که باید مخاطب را حفظ کنیم. یعنی باید تلاش کنیم که حفظ شود چون به هر حال مخاطب برای رسانه اعتبار می‌آورد. رسانه‌ای که مخاطب نداشته باشد، خود به خود اعتبارش پایین می‌آید. مهم نیست برای بخش‌های ورزشی که خبر برود یا نرود، چون مخاطب ندارد روی ورزش هم نمی‌تواند تاثیر بگذارد و یکی از کارهایی که باید انجام دهیم جریان‌سازی است. جریان‌سازی در نهایت می‌تواند به سود ورزش ما باشد.
    
    اثیمی: فکر می‌کنم همه ما می‌توانیم به سالم‌سازی فضای ورزش کمک کنیم. به عنوان مثال اگر در لیگ برتر قانون سقف قرارداد گذاشته می‌شود، اگر ببینیم باشگاهی در این زمینه دروغ گفته است از این مسئله انتقاد کنیم. این کار هم خودآگاه یا ناخودآگاه می‌شود ترویج اخلاق‌مداری و پرهیز از دروغ‌گویی.
    
    خش‌اندیش: من به عنوان فردی خارج از ورزش به این موضوع نگاه می‌کنم. همه در صحبت‌هایمان روی اخلاق تاکید داشتیم. نگوییم مخاطبان، همین همکاران ما در حوزه‌های غیر ورزشی می‌گویند ورزش زرد است. خود ما چه قدر اخلاقی هستیم؟ واقعیت این است که در عمل برای بالا بردن بازدید سایت خود اخبار زرد هم منتشر می‌کنیم. آیا زرد بودن قسمتی از ورزش است یا خیر؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.